مجله نوجوان 169 صفحه 30
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 169 صفحه 30

ماجراهای من و خط 66 قاسم رفیعا لطفاً با لهجۀ مشهدی بخوانید! اتوبوس نیمه شب . 1- اصلاً نمی­توانست بخوابد 2- دنبال یک نفر می­گشت که با او درد دل کند و من اصلاً به درد این کار نمی­خوردم اما او که این را نمی­دانست. برای همین به مجردی که کنار من نشست، شروع می­کرد در باب اوضاع وحشتناک سیاسی و ماجرای واترگیت و تسخیر لانه جاسوسی و حمله طبس و دلتافرس (که همان قبلی است) صحبت کردن. توی همین اوضاع که هنوز یک ایستگاه هم از اول خط عبور نکرده بودیم من خوابم برد و نفهمیدم چه شد. وقتی بیدار شدم فلکه پارک بودیم و او در کنار من نشسته بود در حالی که از من متنفر بود و داشت با خودش غرغر می­کرد و من پرسیدم: - رسیدیم؟ و او در حالی که داشت دندانهایش را روی هم فشار می­داد، گفت: - بخواب،بخواب ، هنوز صد و سی و سه متر به ایستگاه آخر مانده. مرتیکۀ مزخرف! حالا هم اگر شما یک زمانی اتوبوسی را دیدید که توش چراغ خواب نصب شده و به شیشه­هایش پرده زده­اند بدانید من به آرزویم رسیده­ام نمی­ دانید اتوبوس چقدر جای خوبی برای خوابیدن است. من خودم دوست دارم به جای تخت توی اتاق خوابم یک اتوبوس بگذارم. البته این به خاطر این نیست که می­شود داخل اتوبوس راحت خوابید بلکه به این خاطر است که ما خانوادگی خوش خوابیم. برادرم بعضی مواقع گم می­شد و بعد می­دیدی عابری در خانۀ مان را می­زد و می­گفت: - ببخشید این بچۀشماست که توی کوچه خوابیده؟ منم کم و بیش همینطورم. اکثر اوقات از اداره که می­آمدم ، از اول خط که سوار می­شدم می­خوابیدم و تا آخر خط بیدار نمی­شدم. برای همین بسیاری از خاطرات خط 66 را انکار در خواب دیده­ام! اما ماجرا درمورد مردی است که کاملاً بر عکس من بود به دو دلیل: تصویر سازی: سروناز خالقی

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 169صفحه 30