مجله نوجوان 169 صفحه 21

بترسانید! درون تاکسی شایعه­ای را در مورد وجود یک قاتل یا یک دزد مخوف در میان مسافران مطرح کنید. مطمئن باشید به محض اینکه به خانه برسید این خبر را از دیگر اعضای خانواده هم خواهید شنید! فقط چند لحظه تا قبل از پیاده شدن اصلاً به روی خودتان نیاورید . وقتی پیاده شدید، کنار ماشین بایستید و شروع کنید به گشتن جیبهای خود برای پول. بعد از گشتن زیاد از میان همۀ پولهایتان درشت­ترین آن را انتخاب کنید و به راننده بدهید. اینجای کار خیلی خیلی هیجان انگیز است . البته ریسک بالایی هم دارد چون ممکن است رانندۀ محترم پولتان را بگیرد و پایش را روی گاز بگذارد و برود ولی شما بر اعصابتان مسلط باشید و به لحظه­ای فکر کنید که قرار است این ماجرا را برای بقیه بازگو کنید. علی­الحساب می­توانید قسمت آخر داستان را به دلخواه تغییر دهید تا کسی به شما انگ بی­عرضگی نزند! قیمتها را چک کنید این بخش ربطی به کرایۀ تاکسی ندارد. وسایل داخل ماشین را نگاه کنید. مثلاً رادیو پخش را انتخاب کنید. بعد از راننده بپرسید که چند خریده است. بعد شما اظهار کنید که اخیراً مشابه آن را با قیمت خیلی پایین­تر خریده­اید! اگر نتوانستید از این راه وارد شوید، راجع به آن وسیلۀ خاص،کلّی بدگویی کنید! کجا باید برم؟! اگر موفق شدید سوار تاکسی بشوید، راههای زیادی برای اعصاب نوردی وجود دارد! یکـی از راههــا ایـن اســت کـه یا یک آدرس بدون کروکی و یا یک آدرس کروکی­دار که اسم کوچه پس کوچه­هایش جابجا نوشته شده باشد، به دست راننده بدهید و بگویید شما را به آنجا برساند. من پیاده می­شوم! اگر قبل از رسیدن به چهار راه قصد پیاده شدن داشته باشید، معمولاً راننده­ها ترجیح می­دهند که چراغ را رد کنند و بعد از چهارراه ،شما را پیاده کنند ولی شما حتماً اصرار کنید که باید قبل از چهارراه پیاده شوید. اگر این اتفّاق نیفتاد، فقط غرغر کنید. غرغر بیش از هر چیز دیگری اعصاب دیگران را نوردی می­کند.