مجله نوجوان 169 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 169 صفحه 14

طنز ناصر فیض در حقیقت ناگهان شاعر شدم شست من بعد از کشیدن شد نود بعد از آن هم رفت تا اطراف صد اهل اقلیدیم اقلیدس کجاست؟ وانِ حمّام ارشمیدس کجاست؟ ما که از نسل چکاوک نیستیم از تبار غاز و اردک نیستیم اینکه می­بینی به صورت بینی است این نه آن بینی که تو می­بینی است بینی من مدتی ناصاف بود طرح غضروفینه­ای از قاف بود فرق شاعر گاه با یک دسته بیل فرق بین برج ایفل هست و فیل «ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد» یک تماشاچی کنار باجه مرد در خیابان جامی از جامی زدم پرسه در بن بست ناکامی زدم چشمهایم تا شب فانوس رفت دست من تا جیب جالینوس رفت ناگهان گالیله دستم را گرفت بندی از انگشت شستم را گرفت عده­ای از شاعران تاریخی­اند از هواداران خط میخی­اند عده­ای هم که نمی­دانم کی­اند از غزل سازان سبک طوطی­اند شعر من در کوچۀ آگاهی است نام دختر خالۀ من ماهی است شعر یعنی بی ترازو اختلاف شعر یعنی درّه­ای در اوج قاف شعر یعنی یک نگاه از پشت پلک شعر یعنی خانه­ای آنسوی ملک

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 169صفحه 14