مجله نوجوان 169 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 169 صفحه 15

قطره را دیدم کمی حس یافتم در پی زر بودم و مس یافتم صبح آن شب شاعری ماهر شدم در حقیقت ناگهان شاعر شدم اطلاعاتم ولی کافی نبود مثل تاریخی که جغرافی نبود هر چه گفتم قصۀ تاریخ بود ضربۀپتک و هبوط میخ بود زخمه وقتی بند انگشت من است بعد از این تکلیف تارم روشن است استکان پیمانۀ خورشید نیست برگ مو مانند برگ بید نیست رفتم و تغییر دادم روش را کردم اصلاح اندکی هم توش را بعد از این ب را الف خواهم نوشت واژها را مختلف خواهم نوشت دستهای صورتی ! رنگم کنید آه ... ای آیینه­ها سنگم کنید! من به هر آلوچه مشکوکم رفیق مثل یک پروانه متروکم رفیق ول کنید افسار اشعار مرا قاطران بحث و افکار مرا روزی اینجا قطره­ای افتاده بود قطره اما دل به دریا داده بود تصویر ساز: سروناز خالقی

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 169صفحه 15