شعر بهروزسپیدنامه
چکاوکهای حلق آویخته
تقدیم به خرمشهر قهرمان
آه! ای اندوه مبهم چیستی؟
یادگار زخمهای کیستی؟
با توام ای چشم باران خوردهام
ای نگاه در عطش افسردهام
آی مولانا، شرر اندوختم
مثنویهای جدایی سوختم
آی ای دشداشه پوش بندری
یادگار لحظۀ خاکستری
آشنای شهر کن یشماغ را
مرهمی بگذار زخم باغ را
خاطرات شر خونپالای من
میجهد از سرخی آوای من
عکسها: پریسا پیادهروی مقدم شهر بوی استقامت میدهد
بوی صحرای قیامت میدهد
السلام ای کشتههای بیمزار
السلام ای نخلهای استوار
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 170صفحه 4