مجله نوجوان 170 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 170 صفحه 5

آه ! ای اروند داغم تازه شد غصه­هایم باز بی­اندازه شد عشق آیا روح ما را خوانده است یا کنار نهر عنبر مانده است؟ چشم من هم کاسۀ مجنون شده­ست امشب از داغش وجودم خون شده­ست امشب آرامش ندارد جان من در هوای شرجی بستان من درد آبادان خرابم کرده است داغ دهلاویه آبم کرده است موسم آیینه گردانی شده­ است روح من چندی است «چمران» ی شده است هرکجای شهر، خون پالاست آه... نقش دستی از «جهان آرا» ست آه... آه! ای اسطوره­های خاکریز ای بسیجیهای گمنام ستیز کاشکی این سینه، زخمی دیده بود یا که در نارنجکِ «فهمیده» بود تا نمی­دیدم زوال خویش را کفتران بسته بال خویش را السلام ای کوچه­های ریخته ای چکاوکهای حلق آویخته السلام ای نخلهای سوخته استقامتهای داغ اندوخته آی ای نی­زارها، نی­زارها خاطراتم مانده در آوارها با نوایم ناله سر کن ای غروب در غم آزاد­مردان جنوب آی ای دیوارهای سر به زیر ای مشبّک گشته از توفان تیر زخمتان با درد من آمیخته­ست می سرایم قصۀ شمشیر را خاطرات سرخ بهمن­شیر را ای شلمچه باز تنها مانده­ام از گروه عاشقان جا مانده­ام آی سوسنگرد! روحم خسته است عقده­ها راه گلو را بسته است مانده در حلقوم من «حرمان هور » بغض تلخ خاطرات کرخه­نور با هویزه گریه کردم بارها همنوا با نالۀ آوارها

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 170صفحه 5