حامد قاموس مقدم
تماشاخانه
سبز اولیا
سرخ اشقیا
بخش دوم
پیوند تعزیه و نقّالی
مردم ایران به تدریج به تعزیه و
نمایش مذهبی علاقمند شدند و همین
امر باعث شد که نقالان مذهبی و
غیر مذهبی نیز به گروههای تعزیه
بپیوندند.
آنها در ابتدا در دستهها به واقعهخوانی
میپرداختند ولی کم کم در گروههای
نمایشی به صف بازیگران پیوستند. این
مسئله باعث شد که شیوههای نقالی در
تعزیه به کار رود و تعزیه بیش از بیش
به یک فرم منسجم نمایشی تبدیل
شود. دو شیوه که در نقالی مرسوم
بود به صورت دو روش مشخص در
تعزیه به کار رفت؛ یک بیان غمناک
آوازی در دستگاههای معین موسیقی
ایرانی که گروه« مظلوم خوانها» به
کار میبرند و بازماندة نقالی مذهبی است و دیگری بیان غلو شده و پر طمطراق و تحریک و شکوه که «اشقیا» به کارمیبرند و بازماندة نقالی حماسی است.
تعزیه نامهها
به متن تعزیهها تعزیهنامه
میگویند.
تعزیه نامهها به شعر نوشته میشد
ولی از آنجایی که شعر آن را شاعران
معروف و مطرح سروده بودند و اهل
نمایش آنها را تدوین میکردند، زبانی
ساده و مردمی داشت. این مسئله
یکی از عواملی بود که باعث شد
تعزیهنامهها هیچگاه مورد توجه اهل
ادب قرار نگیرند و مطرح نشوند.
زمینة شعری تعزیه را رسم
مرثیه سرایی که از دورة صفویه مرسوم
بود ایجاد میکرد و منابع داستانیاش
را اساطیر و حماسههای مذهبی که از
طریق انواع نقالی مذهبی به آن رسیده
بود.
تعزیه نامه نویسی از اواسط قرن
دوازدهم مرسوم شد، در سراسر قرن
سیزدهم به اوج خود رسید ولی در
اوایل قرن حاضر نه تنها هیچ پیشرفتی
نکرد بلکه به سرعت متوقف و متروک
شد. هر تعزیهنامه با ترکیبی ساده،
گوشهای از اساطیر مذهبی و خصوصاً
یکی از وقایع دهة اول محرم را در
گفت و گویی به شعر بیان میکند.
محور اصلی تعزیهها ماجرای تسلیم
و زندگی در برابر پایداری و نابودی
است و در آن جنگ خیر و شر یا حق
و ناحق و ایستادگی به خاطر اعتقاد به
عدالت آسمانی مطرح است
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 172صفحه 30