مجله نوجوان 173 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 173 صفحه 5

وضع آن­وریها بهتر است در هنر خیابانی هم مثل خیلی چیزهای دیگر، خارجیها از ما وضع بهتری دارند. در خاطرات سهراب سپهری می-خواندم که در پاریس و نیویورک هر زمان که پول توی جیبش ته می-کشیده، سطل رنگ را بر می­داشته و روی زمین یکی از پیاده روهای خلوت نقاشی می­کشیده است. مردم هم پول خوبی بابت این نقاشیها به او می­دادهاند و او با تاریک شدن هوا، نقاشی­اش را با یک سطل آب می­شسته و با جیب پر از پول به خانه بر می­گشته است. شنیده­ام که نوازندههای خوبی در شهرهای بزرگ دنیا در خیابان برای مردم ساز می­زنند و ریشة خیلی از هنرها مثل موسیقی پاپ یا شعر و موسیقی کولیهای اسپانیا همین هنر خیابانی بوده است. آقا بلد نیستی نزن به هر حال خارجیها احترام زیادی برای هنر خیابانی قائل هستند و قدر آن را بیشتر از ما می­دانند. البتــه در بیـن ایـن هنـرمنـدان خــــوب خیـابـانـی، گهـگاه کسـانـی هـم دیــــده می­شونـد کـه بـهــره­ای از هنـر والای به خدا اینها هنرمند هستند موسیقی نبـرده­اند امّـا بـا اعتماد به نفس متـأسفـانـه در کشـور مـا بـه هنـرمنـدان کار می­برد به چشم گدا نگاه کنیم یا در تمـام، سـاز بـه دست می­گیرند و گوش خیابانی به چشم گدا نگاه می­کنند. حتّی دلمان به آن هنرمند ترحّم کنیم . مردم را خراش می­دهند. در یکی از کتابهای مترو که مجموعه­ای شـایـد خیلـی از هنـرمنـدان خــــوب مــا آخـر بـرادر مـن! اگـر بلـد نیستی ساز از کاریکاتورهای طنز دربـارۀ گدایی بود، دوست داشتـه بـاشند در خیـابـانهـا بـرای بـزنی، چـرا می­زنی؟ گـوش مــردم کـه دیدم کـه کاریکاتوریست محتـرم گدایی مـردم سـاز بـزنند امّـا همیـن نـگاه اشتباه مفت نیسـت. اگـه مـوسیقی بلــــد نیستی را در حال ساز زدن کشیده بود! آنهــــا را در خـانـه نـگاه داشتــه اسـت و بـرو دنبـال یک شغـل دیگـر. شغـل کــه نمی­دانم مـن یـا شمـا دوست عـزیـزی مــردم را از شنیــدن ســاز آنهـا محــروم قحط نیست. که حتّـی بلد نیستیم ساز دهنی بزنیم یا کرده است. البتـه نمی­شود بـرای هنـر خیـابتانی هم صدای زنبورک را در بیاوریم، چـه طور بـابـا جـان مـن! بـه خـدا این جماعت، گدا ممیـزی یـا نظارت گـذاشت بـلکه مــردم به خودمان اجازه می­دهیم که به کسی نیستنـد. اینهـا هنـرمنـدنـد و هنـرمند هر بـاید بـا تشخیص درست خـود، هنرمندان کـه بـا زحمت این هنر را آموخته است جـا کـه بـاشد، احتـرام دارد. گدا تویی که قلابـی را بشنـاسنـد و بـا پـول نـدادن بــه و آن را بـرای شـاد کـردن دل مردم به هیچ کارت به درد مردم نمی­خورد! آنهـا،بـه صـورت خـود کـار مجبـورشــان کنند که شغل دیگری انتخاب کنند. اینجوری شـأن هنـرمندان خیابانی و هنـر اصیل هم بیشتر حفظ می­شود.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 173صفحه 5