مجله نوجوان 188 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 188 صفحه 14

مریم شکرانی میزگرد کارشناسی کاف. الف. پیف! (کمیته المپیک پکن) کارشناس: چرا؟ به راستی چرا در المپیک اینچنین شد؟! چرا؟ هان؟ چرا؟ برداشت اوّل: ورزشکار المپیکی: راستش را بخواهید بنده میخچۀ پایم عود کرده بود، وقتی توی آب می­رفتم این میخچۀ لامصّب بیشتر اذیّت می­کرد. طوری که وقتی بنده روی دایو ایستاده بودم و داور سوت زد که توی آب شیرجه بزنم، بنده از شدّت درد خودم را به لاین حریف پرتاب کردم و هیأت داوران مجبور شدند کلیّۀ شناگران را از آب در بیاورند و از اوّل سوت بزنند که توی آب بپریم. برداشت دوّم: یک ورزشکار المپیکی دیگر: ببینید! بنده شب قبل از مسابقه یک کابوس وحشتناک دیدم و وضعیت مزاجی­ام به هم ریخت. وقتی روی تشک رفتیم حریف ضربۀ اول را به شکم بند زد که البته مشکل خاصّی پیش نیامد. در قسمت ضربۀ فنّی دوم بنده با چشمهای خودم دیدم که حریف دوباره به شکم اینجانب خیره شده است. انگار مشکلات مزاجی بنده یک جورایی در کاروان حریف لو رفته بود و ایشان تکلیف خودش را از قبل به خوبی می­دانست و می­دانست که برای زمین کوبیدن رقیب تاکتیکهایش را روی کدام قسمت پیاده کند. این بود که بنده تا دیدم چشم حریف به کدام نقطه خیره شده است، روحیۀ خودم را سریع باختم و نتیجه را واگذار کردم. اشتباه من در المپیک پکن تنها این بود که روحیه­ام را سریع باختم و گرنه من می­دانستم و حریف. برداشت سوم: ...(ورزشکار المپیکی): ببینید! قبل از مسابقه پزشک تیم من را از خوردن شیرینی جات محروم کرد و گفت چون قند خونت یک مقدار بالاست و در جعبۀ کمکهای اولیه تیم، انسولین موجود نیست رعایت کن و گرنه ممکن است مجبور شویم انگشتان پایت را قطع کنیم. بنده نیم ساعت قبل از مسابقه حواسم نبود، یک چایی قند پهلو خوردم و موقع پرتاب نیزه یادم افتاد چه غلطی کرده­ام. اینجا بود که حال روحی­ام به هم خورد و دست و پایم شروع به لرزیدن کردند و از شدّت ضعف در هر پرتاب، نیزه­ها حتّی به نشانه هم نرسیدند و روی زمین افتادند. من اطمینان داشتم که اگر آبدارچی تیم این سهل انگاری را

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 188صفحه 14