مجله نوجوان 188 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 188 صفحه 11

اما حرفهای حمید سوریان قهرمان سه سالۀ جهان و ناکام بزرگ المپیک از همه جالب­تر است. وی می­گوید: «یادم می­آید که روز اول مهر زمانی که برای اولین بار مدرسه رفتم، همراه مادرم بودم و خیلی گریه کردم. فکر اینکه از مادرم جدا شوم برایم دردناک و البته ترسناک بود. هر چقدر که معلمم سعی داشت مرا آرام کند بی­فایده بود. در نهایت آن روز مادرم تا ظهر در حیاط مدرسه نشست و ظهر با هم به خانه رفتیم. تقریباً یک هفته­ای وضع به همین صورت بود تا اینکه عادت کردم. جالب است بدانید همان سال که مدرسه تمام شد و امتحانات خرداد را دادیم، آنقدر دلتنگ مدرسه بودم که هفتۀ اول تعطیلات تابستان را گریه می­کردم.» سوریان البته می­گوید این گریه و زاری فقط مربوط به سال اول تحصیلش بوده و از سالهای بعد صبح اول مهر را با دوستانش به مدرسه می­رفته است. حمید استیلی هم مثل اینکه روز اول مدرسه دلی از عزا درآورده است و کلی گریه کرده. وی می­گوید: «اینکه قرار بود از مادر و پدرم جدا شوم خیلی سخت بود. بنابراین با اینکه اکثر بچه­های مدرسه نگاهم می­کردند، با صدای بلند گریه می­کردم. چند سال قبل که دخترم روز اول مدرسه گریه می­کرد، یاد دوران کودکی خودم افتادم و دوباره حسابی دلم گرفت. اما خوشحال بودم که برادر بزرگترم در مدرسه مواظبم است.» خداداد عزیزی دوران خودش را با امروز مقایسه می­کند و می­گوید: «زمان ما از این خبرها نبود. الان انگار پدر و مادرها هم با بچه­ها مدرسه می­روند! من در تمام طول سال تحصیلی نگران دخترم هستم. به وضعیت تحصیلی­اش رسیدگی می­کنم، با مدرسه­اش در ارتباط هستم و... ولی زمان ما چنین رفتارهایی مرسوم نبود.» وی می­گوید: «فکر کنم اولین روز مدرسه را با توپ فوتبال شروع کردم. چون تنها تفریح من بود.»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 188صفحه 11