مجله نوجوان 188 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 188 صفحه 5

بر نمی­آمد اما خیلی دلم می­خواست پدر دخترک نگاهم کند تا لااقل یک چشم غرّه درست و حسابی به او بروم. مادر با ناراحتی ساک گنده­ای را از زیر میز کشید بیرون. لباسهای خیس بچه را با مکافات در آورد. مجبور شد کل لباسها را از داخل ساک بریزد بیرون تا بتواند لباسهای بچه را جور کند. در حین لباس پوشاندن کمی هلش داد و به او اخم کرد. بچه زد زیر گریه. من ناراحت نشدم و حتی از لج پدرش دلم می­خواست تعره بکشد اما انگاری خسته بود. کمی بعد بچه در آغوش مادر به خواب رفت. مادر با مهربانی نگاهش می­کرد و به لپهای تپلش دست می­کشید. آه خدا! من فکر می­کنم از قسمت تاتا اب بازی تا وقتی شام خوردیم و از رستوران بیرون آمدیم، مادر دخترک از خجالت به اندازۀ فرزند توی حوض افتاده­اش خیس عرق شد. دلم می­خواست می­شد صورتش را شطرنجی کنند تا هیچکس خجالت یک مادر را نبیند. در این فکرم که یک مادر برای چه باید اینقدر با بچه دار شدن نفرین بشود؟ به مادرها ظلم می­شود. مگر نه؟ می­خواستم بگویم من که از دو ماهگی بی­مادر شده­ام، حتماً به مادرم هیچ ظلمی نکرده­ام اما دلم نیامد؛ بالاخره به دنیا آوردن هم خیلی سخت است و رنج دارد. بیچاره مادرم!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 188صفحه 5