مجله نوجوان 196 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 196 صفحه 3

سرمقاله قسمت دهم در حاشیۀ سفر به عتبات عالیات منزل حضرت علی علیه السلام منزل حضرت علی علیه السلام در نزدیکی مسجد کوفه، جایی است که از سالها پیش آرزوی زیارتش را در دل داشتم. حتّی زمانی که برای سفر، ثبت نام کردم شوق عجیبی برای زیارت این خانۀ نورانی در دلم موج می­زد و یادم می­آید که در راه رسیدن به عراق چندین مرتبه تصاویری که از خانۀ حضرت علی علیه السلام در تلویزیون دیده بودم از ذهنم گذشت. *** حالا دارم به این خانۀ مقدس می­رسم. قلبم مثل کبوتری بی­تاب، خودش را به در و دیوار سینه­ام می­کوبد. دیوار خانه نمایان می­شود و کم مانده است که پرواز کنم امّا از در خانه که داخل می­شوم تمام حس و حالم را در شلوغی خانه از دست می­دهم. شوقم به کمی خشم و خستگی بدل می­شود. گمان نمی­کردم که شیعیان کوفه به این مکان مقدّس نگاه توریستی داشته باشند. هر کدام از اتاقهای این خانه بسیار کوچک است. نسبتاً خانۀ کوچکی نیست ولی هر بار که دیوار اتاقها از داخل ترمیم و بازسازی شده است، دیوارها جلو آمده است و فضای اتاقها را تنگ­تر کرده است تا جایی که امروزه این اتاقها به حدّی کوچک شده است که تنها یک نفر یا به زحمت دو نفر می­توانند در هر اتاق نماز بخوانند. هر چند دقیقه یک بار هم یک کاروان از زائران ایرانی وارد این خانه می­شود. برخی از زائران در این شلوغی جمعیت هر طور شده می­خواهند در هر کدام از این اتاقها دو رکعت نماز بخوانند و خودخواهی آنان باعث می­شود که دیگران نتوانند همه جای خانه را زیارت کنند و از آن تبرّک بجویند. آنها که عالم ترند به مردم عوام تذکّر می­دهند که اینجا نماز ندارد ولی مردم به ویژه زنها به این حرفها گوش نمی­دهند و تا در همۀ اتاقها نماز نخوانند از این خانه بیرون نمی­روند تا جایی که ازدحام جمعیّت آزار دهنده می­شود و آزار دهنده­تر از آن صدای عربهایی است که به عنوان خادم در آن بیت شریف حضور دارند و دقیقاً در جایی که به سکوت و آرامش نیاز داری، با صدای بلند مردم را به پرداخت پول ترغیب می­کنند و این موضوع در آن خانۀ مقدس حالت چندان خوشایندی ندارد. پیش از رفتن به درون خانه آماده شده بودم تا در گوشه­ای از آن مناجات بخوانم و اشک بریزم امّا سر و صدای خادمان عرب زبان اذیتم می­کند. عربها که انگار به زور این خانه را تصاحب کرده­اند، آنگونه که ما ایرانیها اعتقاد داریم حرمت این خانه را نگاه نمی­دارند؛ قدمهای بلند برمی­دارند و با صدای بلند حرف می­زنند. از خانۀ حضرت علی علیه السلام بیرون می­آیم. حاج آقا فراهانی، مدّاح کاروان در گوشه­ای نشسته است و دارد روضه می­خواند. آرام می­روم کنار دستش می­نشینم، اشک می­ریزم و خواندن مناجات و دعا در خانۀ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را می­گذارم برای سفر بعدی. ای کاش خدمتگزاری در این حرف شریف نیز به ایرانیها سپرده می­شد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 196صفحه 3