
شعر دوست
دست های گرم آفتاب
معصومه ملامحمدی
علی گرفت
دست های گرم آفتاب را
که مهربانی اش زبانزد تمام مردمان شهر بود
کسی که راست گو ، بزرگ
امین و ساده بود و پاک
وبا پلیدی و دروغ
قهر رود
علی گرفت
دست های آفتاب عشق را
که آخرین پیام را از آسمان
گرفته بود
همان کسی
که خوانده بود آنچه را که آفریدگار کعبه گفته بود
علی گرفت
دست سبز مهر را
که خلق کرده بود آفریدگار این جهان
به خاطر وجود او
زمین و کهکشان و هر چه بود
همان کسی
که شعر تازه ای از این جهان سرود
علی گرفت
دست های مهربان آب را
که حرف های آسمانی اش
برای دشت های تشنه چشمه سار بود
همان کسی
که دست های آسمانی اش
میان دست آفریدگار بود
دوست نوجوانان
سال پنجم / شماره 20 پیاپی 232 / 7 شهریور 1388
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 232صفحه 25