شعر
سید سعید هاشمی
تا وعدهای دوباره
در حال و هوای
شب های جمکرانیک گنبد قدیمی
یک صحن و یک شبستان
آهنگی آسمانی
جمعیتی خروشان
*
موج هجوم مردم
از هر طرف چپ و راست
وقت نماز و راز است
وقت دعا و درخواست
*
یک بار دیگر ای خوب
در تیرگی میآیی
میآیی عقدهها را
یک باره میگشایی
*
در لابلای این جمع
هر چند ناشناسی
با قلب مردم اما
هر لحظه در تماسی
*
تا صبح می نشینی
در پای حرف و حاجات
تا صبح میشود پُر
گوش تو از مناجات
*
آرام میگذاری
مرهم به زخم مردم
با خنده مینشانی
بر چهرهها تبسّم
*
وقتی که میدمد صبح
از پشت آن مناره
تو میروی از اینجا
تا وعدهای دوباره
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 250صفحه 22