جملاتی که با امید ماندگار شدهاند!
همه ما، در شبانهروز ، با جملاتی سر و کار پیدا می کنیم که به نوعی با امید در ارتباطند و یا واژه امید در آنها به کار رفته است. بعضی از این جملات، درست مثل ضربالمثلها در فرهنگ زبانی مردم ماندگار شدهاند . به صورت متداول به کار میروند که البته به جهت معنای واژه امید، اغلب این جملات به صورت دعایی و یا نفرین و یا سوگند به کار برده میشوند؛ چند جملهای که می خوانید، از این دستهاند:
- الهی از دو دنیا ناامید بشوی (نفرینی)
- خدایا! امید هیچ کافری را نانید نگردان (دعایی)
- امیدوارم دست به خاک بزنی طلا بشود (دعایی)
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان
" یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و او را ثنا گفت. فرمود تا جامهاش برکنند و از ده به در کنند! مسکین، برهنه به سرما همی رفت. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد دفع سگان را، زمین یخ بسته بود. عاجز ماند. گفت: چه حرامزاده مردمانند! سگ را گشادهاند و سنگ را بسته! امیر دزدان از غرفه بشنید و بخندید. گفت: ای حکیم، از من چیزی بخواه! گفت: جامه خود میخواهم اگر انعام فرمایی
امیدوار بود آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان!
سالار دزدان را بر وی رحمت آمد، جامهاش باز داد و قبا پوستینی بر او مزید کرد و درمی چند بر سر آن نهاد
"گلستان سعدی"
ضربالمثلهای امیدوارکننده!
- آدم به امید زنده است.
- اگر به امید من منونی، برو شوور (شوهر) بکن بیوه نمونی.
- به امید محسن منشین، محسن آب آور نیست.
- یک نفس ما داریم، یک نفس او.
- تا دم باقی است، امید باقی است
- تا ریشه در آب است، امید ثمری هست.
- تا نفس هست، امید هست.
- چه خوش باشد که بعد از انتظاری
به امیدی رسد امیدواری
- هر که به امید همسایه بنشیند، شب گرسنه میخوابد
- یک دم و هزار امید.
-
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 41صفحه 20