تجربه
گردآوری و ترجمه: محسن رخش خورشید
نشانه گیری
روزی خانمی در حالیکه دست پسر گریانش را در دست داشت، در خانه همسایهشان را زد و به زن همسایه گفت که پسر او به طرف پسرش سنگ انداخته و او را مجروح کرده است. زن همسایه پسرش را صدا زد و گفت: چرا این پسر را با سنگ زدی؟
پسرک جواب داد : چون او هم به طرف من سنگ انداخت. زن گفت: پس چرا همان موقع به من نگفتی؟
پسرک سرش را پایین انداخت و گفت: ببخشید مامان، گفتم شاید نشانهگیری خودم بهتر باشد!
نکته: بهتر است نسبت به مادرها ذهنیت بهتری داشته باشیم.
نقاشی به سبک مدرن
یک نویسنده جوان که از نقاشیهای درهم و برهم به سبک کوبیسم چندان خوشش نمیآمد، به دیدن "پیکاسو" مبتکر سبک کوبیسم رفت و زمانی که وارد اتاق شد، به اشتباه روی همان صندلی نشست که پیکاسو تخته رنگش را روی آن گذاشته بود و نویسنده جوان با لبخند گفت: مهم نیست، کافی است زیرش را امضاء کنید!
نکته: خیلی از آثار هنری به همین سادگی خلق میشوند.
عالی نه همیشه!
"لاورنس اولیویو" بازیگر، یک روز بر روی صحنه تئاتر، فوقالعاده بازی کرد، بطوری که تماشاچیان و حتی هم بازیهایش همگی به وجد آمدند و بعد از پایان نمایش، با حرارت برایش دست زدند و او را تحسین کردند ولی او به جای پاسخ دادن به این تشویقها، اخمهایش را در هم کشید و با سرعت به اتاق رختکن رفت و در را هم پشت سرش بست. یکی از دوستانش که خیلی از این رفتار تعجب زده شده بود، به دنبال او به اتاق رختکن رفت و گفت: چه شده لاری؟ تو که امروز عالی بودی، پس چرا ناراحتی؟ اولیویر پاسخ داد: بله، عالی بودم. ولی وقتی خودم هم نمیدانم چطور اینقدر خوب بازی کردم، چه جوری میتوانم خوشحال باشم؟ آخر چه اطمینانی هست که دوباره بتوانم به این خوبی بازی کنم؟
نکته: آدم باید واقع بین باشد.
کهنه و نو
مردی برای مادر پیرش که سالها از گرامافون و صفحه استفاده کرده بود، یک دستگاه پخش سی دی خرید و بعد از مدتی نظر او را راجع به این دستگاه جدید پرسید، مادر جواب داد: خیلی خوب است، ولی نمیدانم چرا هر کاری میکنم، روی دوم سیدی ها را پخش نمیکند.
نکته:کاش میشد روی دوم سی دی را هم شنید.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 41صفحه 27