مجله نوجوان 60 صفحه 22

گربه های پیشگو در جاهای مختلف دنیا اعتقادات عجیبی در مورد پیشگوییهای گربه ها وجود دارد. ما به راست یا دروغ بودن این عقاید کاری نداریم ولی خواندن آنها خالی از لطف نیست. *در اسطوره های باستانی، گربه ها به عنوان تعیین کننده های اصلی وضعیت آب و هوا شناخته شده بودند. جادوگرانی که مثلاً می خواستند دهکده ای را با طوفانی هولناک نابود کنند. حرکاتی شبیه به گربه ها انجام می دادند. گربه ها در بسیاری از اسطوره ها نشانة باران هستند. *بعضیها معتقدند اگر گربه ای وسط میدان شهر بنشیند و دست و صورتش را بلیسد. وضعیت اقتصادی رونق خواهد گرفت. *اگر گربه ای مدام پشت پنجره برود و بیرون را نگاه کند. باران در راه است. *گربه ها می توانند وقوع زلزله را پیش بینی کنند. *دریانوردان قدیمی، قبل از سفر فال گربه می گرفتند. یعنی گربه ای را روی عرشة کشتی رها می کردند. اگر گربه، عصبی بود و سر و صدا می کرد. آنها انتظار سفری بد و خطرناک داشتند و اگر گربه بازیگوشی می کرد. از نتیجة خوب سفر مطمئن بودند. *خیلی ها معتقد بودند. گربه ها هاله های انرژی اطراف افراد را می بینند و کسانی که گربه ها را عصبی نمی کنند. آدمهای خوب و مهربانی هستند. *آمریکاییهای قدیمی فکر می کردند که اگر گربه ای پشت به آتش بنشیند. زمستان بسیار سختی در راه است. *شرقیهای باستان فکر می کردند که گربه ها بوی مرگ را تشخیص می دهند و می دانند. چه کسی قرار است زودتر بمیرد. *آمریکاییهای قدیمی فکر می کردند وقتی گربه ای صورتش را می شوید و به کسی نگاه می کند. آن فرد زودتر از دیگران ازدواج خواهد کرد. *اگر کسی یک موی سپید در بدن گربة سیاهی را پیدا کند. خوشبخت خواهدشد! منبع : Folkore and superstition . com اعتقادات عجیب مردمان دربارة گربه آزاری! *اگر به گربه ای لگد بزنید، پایتان خواهد شکست! *مزرعه داری که گربه ای را بکشد با محصولاتی نابود شده مواجه خواهد شد! *اگر گربه ای را پرت کنید، خودتان هم از ارتفاعی خواهید افتاد و خواهید مرد! *دریانوردان قدیم معتقد بودند اگر کسی گربه ای را به دریا پرت کند نه تنها خودش غرق خواهد شد بلکه اهالی کشتی که او بر آن سوار است هم به گناه او از بین می روند! *فرانسویها معتقد بودند اگر دختری دم گربه ای را بکشد تا یکسال هیچ خواستگاری برای ازدواج نخواهد داشت. نامه ای به خدا خدایا، اگر قرار بود در تهران دودی بشوم چرا من را سفید آفریدی؟ اگر قرار بود همه به من آب بپشاند و همیشه سرما خورده باشم و مُفم آویزان باشد. چرا مرا مو بلند آفریدی، که به این راحتیها خشک نشوم؟ خدایا اگر قرار بود ندانم نژاد گران قیمتی دارم و می توانم در مسابقات زیبایی شرکت کنم چرا من را با تلویزیون آشنا کردی؟ خدایا اگر قرار بود مثل سگها استخوان بخورم چرا گربه ام کردی؟ خدایا، من هم یک روزی می میرم و جنگهایم را به تو نشان خواهم داد. نه که فکر کنی عصبانی ام نه! نمی دانم چرا صاحبم ناخنهایم را گرفته تو ببین. شاید بتوانی دلیلش را برایم توضیح بدهی! امضا: گربة سفید مو بلند نژاد دارا