مجله نوجوان 100 صفحه 32

امداد های غیبی در سپاه حزب الله لبنان از زبان سید حسن نصرالله دوربین دید در شب ! دشمن در این جنگ دو برگ برنده داشت . یکی این که مجهز به دوربین مادون قرمز بود و در شب به راحتی ما را هدف قرار می داد اما ما در شب هیچ دیدی نسبت به آن ها نداشتیم و دومین ترفند بزرگ آن ها گسترش جبهه مبارزه با استفاده از هلی برن و تخلیه نیرو های مجهز در پشت خط بود . فرمانده یکی از قرار گاه های مهم ما که کاملاً مورد اعتماد و وثوق من است برای من تعریف کرد : شبی که از جنگ گسترده و حربه اسرائیلیها خسته شده بودم ودشمن هم با استفاده از هلیکوپتر در حال پیاده کردن نیرو در خط مقدم بود و به علت در اختیار نداشتن وسایل دید در شب کاری از دست ما بر نمی آمد، از شدت خستگی به خواب رفتم . در خواب حضرت زینب سلام الله علیها را دیدم و از اوضاع نزد ایشان گله کردم . ایشان با اشاره بنده را متوجه قسمتی کردند که خانمی ایستاده بود . من به آن سمت رفتم و حضرت زهرا سلام الله علیها را مشاهده و درد دل های خود را به او عرض کردم . حضرت فرمودند : ما به فکر شما هستیم و برای شما دعا می کنیم . من اصرار کردم و وضع وخیم جبهه خودمان را که به خاطر هلیکوپتر های اسرائیلیها به وجود آمده بود یادآور شدم . حضرت مرا به صبوری دعوت کردند . اما من همچنان اصرار کردم ! حضرت که اصرار مرا مشاهده کردند با دست خود اشاره ای کردند و سپس فرمودند : برو تمام شد . من در همین حین از خواب بیدار شدم وبه خاطر سماجتی که کرده بودم ناراحت و پشیمان شدم . معمولاً اخبار خط مقدم جبهه با تأخیر پانزده دقیقه ای به قرار گاه می رسید . بعد از حدود پانزده دقیقه از لحظه خواب من، به من اطلاع دادند که یک هلیکوپتر اسرائیلی اتفاق افتاده و همین حادثه باعث ترس شدید دشمن و عقب نشینی آن ها گردیده است . جالب این که دشمن صهیونیست، پس از این حادثه تصور می کرد که حزب الله از ابزار پیشرفته دید در شب بهره مند است .