و اعلم، أن الکلام علی ثلاثة أقسام:
فأعلی الأقسام، مایکون عین الکلام مقصوداً أوّلیاً بالذات، و لا یکون بعده مقصوداً أشرف منه.
و أوسطها ما یکون لعین الکلام مقصود آخر غیره؛ إلا أنه یترتب علیه علی وجه اللزوم، من غیر جواز الإنفکاک بحسب الواقع. و ذلک کأمره عز و جلّ لملائکة السماوات و المدبِّرات العلویة و التحریکات و الأشواق من جهة العبادات و النسک الإلهیة لغایات أخرویة؛ فلاجرم لا یعصون الله ما أمرهم، و هم بأمره یفعلون. و معلوم و واضح است که کلام و امر الهی در دایرۀ تکوین قرار دارد. و این امر و طلب ـ و إن شئت قلت إرادة إلهیة ـ بعد از مرور به عوالم جبروتی و مثالی و سماوات العُلی، که امر تکوینی نیز به آن اطلاق می شود، قابل تخلف از مراد نیست. و بعد از نزول به عالم تکوین و دار تکالیف، تقسیم به امر و طلب تکوینی و تشریعی می شود؛ و در امر تشریعی تخلف ظهور پیدا می کند. و قوۀ عاصم از خطا، و نفوس غیر متخلق به اخلاق الأنبیاء و الأولیاء، علیهم السلام، مکلفان را به مطیع و عاصی متعین نماید. و فرق است بین امر و طلب تکوین و تشریع و هر یک از دیگری جداست و هر کدام حکم خاصی دارد.
و أدناها مایکون لعین الکلام مقصود آخر؛ و لکن قد یتخلف عنه، و قد لا یتخلف. و فیما لا یتخلف أیضاً إمکان التخلف و تعصی، إن لم یکن هناک عاصم من الخطأ و العصیان؛ و هذا کأوامر الله و خطاباته للمکلفین. و مراد از این کلام اوامر تشریعیه است.
کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 75