آیت اللّه محمدحسن قدیری
امام تشویق را به حدی رساندند که شرمنده شدم
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : فرهانی، مجتبی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

امام تشویق را به حدی رساندند که شرمنده شدم

امام تشویق را به حدی رساندند که شرمنده شدم

‏اخلاق و برخورد حضرت امام خمینی(س) نسبت به طلبه ها را باید «مشوق الطلبه»‏‎ ‎‏نامید و این از ویژگیهای ایشان بود. اینک من دو خاطره را می گویم که یکی به جلسۀ‏‎ ‎‏درس حضرت امام و دیگری به جلسۀ درس یکی دیگر از استادان تعلق دارد که شما‏‎ ‎‏خود می توانید رفتار و منش این دو را با هم مقایسه کنید. به یاد دارم از درس یکی از‏

‏استادانم نوشته ای داشتم و در آن اشکالاتی را که به ذهنم آمده بود، نوشته بودم. این‏‎ ‎‏متن را خدمت استاد دادم. ایشان یک شب آن را نگهداشتند و وقتی رفتم که آن را پس‏‎ ‎‏بگیرم، در یک مجلس عمومی، نوشته را باز کردند و دست روی یک نکتۀ رجالی آن‏‎ ‎‏گذاشتند. سپس نوشته را به یکی از شاگردان حاضر در جلسه دادند و پرسیدند: «این‏‎ ‎‏چیست که این آقا نوشته است»؟ آن شاگرد هم مثل اینکه آنجا را مناسب بحث ندیده‏‎ ‎‏باشد، از آن نکته گذشت و دست روی نکتۀ دیگری گذاشت و سؤال کرد. در آن جلسه‏‎ ‎‏بحث سختی درگرفت و کار به جایی رسید که خود استاد جوابی نداشتند که بدهند و‏‎ ‎‏برای همین نیز از مجلس بیرون رفتند و به این ترتیب بحث تمام شد. خاطره ای که از‏‎ ‎‏درس امام(ره) نیز دارم مربوط به همین موارد است. در همان ایام نوشته ای از درس‏‎ ‎‏ایشان را خدمتشان دادم که در آن چند اشتباه هم داشتم. حضرت امام نوشتۀ مرا چند‏‎ ‎‏روز نزد خود نگهداشتند. یک روز قبل از اینکه آن را به من پس بدهند، در بین راه نظر‏‎ ‎‏مبارکشان به من افتاد. ایستادند و با روی باز به من فرمودند: «کتاب شما را دیدم، خیلی‏‎ ‎‏خوب بود. یک خوبی که داشت این بود که اشکال کرده بودید. مرحوم حاج شیخ‏‎ ‎‏عبدالکریم(ره) وقتی نوشتۀ خود را به استادشان مرحوم فشارکی دادند، ایشان پس از‏‎ ‎‏اینکه نوشته را برگرداندند، فرمودند، خیلی خوب بود، فقط یک نقص داشت و آن این‏‎ ‎‏است که خطی زیر آن نکشیده بودی و اگر اشکالِ واردی داری بنویسی و اگر هم اشکال‏‎ ‎‏واردی نداری، کما اینکه اشکالات شما هم وارد نبود دست کم زیر آن فحش‏‎ ‎‏می نوشتی». بعد حضرت امام تشویق را به حدی رساندند که همانجا شرمنده شدم.‏‎ ‎‏وقتی هم که نوشته را به من برگرداندند، باز تشویق کردند. نتیجۀ این تشویقها این شد که‏‎ ‎‏نوشتن درس را ادامه دادم و بحمداللّه بصورت یک جلد کتاب «بیع» از تقریر درس‏‎ ‎‏ایشان چاپ و منتشر شد.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

  • )) همان جا.