بهره گیری از دو شخصیت بزرگ در تدریس
شیوۀ فقهی مرحوم آیت اللّه حائری با شیوۀ فقهی مرحوم آیت اللّه بروجردی تفاوت روشنی داشت. در شیوۀ نخست، دقت بر تتبع غلبه می کرد، در حالی که در شیوۀ دوم تتبع غلبه می کرد. در هر حال در شیوۀ دوم به تتبع نیز به اندازۀ تفکر و استدلال عنایت می شد. حضرت امام پس از حضور در درس آیت اللّه بروجردی روش او را بر روش استاد پیشین خود ترجیح دادند. روزی ایشان به اینجانب گفتند: «مرحوم حائری از مجموع روایات یک مسأله به خواندن یکی ـ دو روایت اکتفا می ورزید در حالی که آقای بروجردی مجموع روایات را به انضمام نقد سند مطرح می کند. از این جهت با الهام از روش مرحوم بروجردی در استدلال و استنباط یک مسأله به مراحل یادشده در زیر توجه کافی می کردند:
1ـ سیر مسأله در میان فقهای اهل سنت که مسلماً آگاهی از آن، در فهم روایات مؤثر است و در این مورد بخاطر کمبود کتاب در آن زمان به کتاب «خلاف» شیخ طوسی، «تذکره» و نیز «منتهی» علامه اکتفا می کردند و احیاناً از کتاب «بدایة المجتهد» ابن رشد بهره می گرفتند.
2ـ سیر مسأله در میان فقهای شیعه؛ در این مورد حضرت امام به آرای فقهای پیشین اهمیت خاصی می دادند و از شهرت فتوایی به آسانی نمی گذشتند. خود ایشان نیز شهرت فتوایی را حجت می دانستند، خصوصاً آنگاه که با روایت همراه
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 122 باشد. در تحقیق روایت مقبولۀ عمربن حنظله بیانات خاصی دارند که من قسمتی از آنها را در «تهذیب الاصول» ـ جلد دوم، بحث اجتهاد و تقلید آورده ام. پس از عبور از این دو مرحله به اسناد روایات و آنگاه به جمع دلالتی روایات می پرداختند. و روایاتی را که از نظر سند نزد ایشان صحیح بودند، به گونۀ خاصی دسته بندی می کردند.
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 123