امام گاهی کلمۀ ترکی می گفتند برای شیرینی و مزاح
یک حاج شیخ حسینعلی سرابی بود که تازه از روستا آمده بود. عمامه اش را بلد نبود بپیچد. کفش هایی داشت مثل کفش های حسین کرد؛ لباس شاهسونی به تن
می کرد. این آقا شیخ حسینعلی باسواد بود و می خواست حرف بزند. فارسی بلد نبود و فارسی و ترکی شاهسونی حرف می زد. لکن وقتی ایشان دستش را بلند می کرد حضرت امام حرفش را قطع می کرد و با تمام وجود به حرفهای شیخ گوش می داد. امام نیز گاهی یک کلمه ترکی قاطی می کرد برای شیرینی و مزاح و سپس قانعش می کرد. تا آشیخ حسینعلی قانع نمی شد امام از مطلب رد نمی شد.
* * *