فصل دوم: دانشگاه قبل از انقلاب اسلامی
فرهنگ استعماری و عدم رشد واقعی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

فرهنگ استعماری و عدم رشد واقعی

‏ ‏

‏ ‏

فرهنگ استعماری و عدم رشد واقعی

‏ ‏

‏ ‏

وابستگی با وجود دانشگاه در داخل

‏ترقی مملکت به دانشگاه است که آن را به این صورت در آورده اید.‏

‏     صد سال است به یک معنی دانشگاه داریم اما هنوز یک لوزتیْن‏‎ ‎‏سلطان را می خواهند عمل کنند باید از خارج طبیب بیاید! سد کرج را‏‎ ‎‏باید خارجیها درست کنند! یک خط و جاده را باید خارجیها بیایند‏‎ ‎‏بکشند! اینها را التزامات بین المللی اقتضا می کند؟! اگر مهندس و طبیب‏‎ ‎‏دارید، فرهنگ دارید؟ اگر می گویید فرهنگ داریم، ذخایر داریم،‏‎ ‎‏محصل داریم، طبیب و مهندس داریم، پس چرا از خارج استخدام‏‎ ‎‏می کنید؟ چرا ماهی صد هزار تومان به یک خارجی می دهید؟! جواب‏‎ ‎‏بدهید! اگر ندارید، وااسفا به این مملکت، صد سال است فرهنگ و‏‎ ‎‏دانشگاه دارد؛ ولی دکتر ندارد، مهندس ندارد.(61)‏

11 / 9 / 41

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تأسیس دانشگاه اسلامی، خیال واهی رژیم

‏می خواهند آقایان ـ خنده دارد واقعاً این حرفها ـ می خواهند آقایان‏‎ ‎‏دانشگاه اسلامی‏‎[1]‎‏ تأسیس کنند؛ شنیده ام چندین میلیون هم بودجه‏‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 53

‏  برایش درست کرده اند؛ شما اگر برای اسلام دلسوز هستید، خوب این‏‎ ‎‏دانشگاه ما، اوناها، آنجاست؛ چرا خرابش می کنید؟ اگر شما واقعاً متوجه‏‎ ‎‏شدید که اسلام لازم است بودنش، احکام اسلام باید باقی باشد، علمای‏‎ ‎‏اسلام باید باقی باشند، ما به خیر شما هیچ امیدی نداریم بابا، شرّ‏‎ ‎‏نرسانید.(62)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقابله با اسلام از طریق تأسیس دانشگاه اسلامی

‏این دانشگاه اسلامی که آقایان می خواهند درست کنند نه اینکه خیال‏‎ ‎‏کنید با اسلام آشتی کرده اند، خیر، قضیۀ قرآنی است که سر نیزه کردند‏‎ ‎‏در مقابل امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ با حربۀ قرآن معاویه،‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین را شکست داد؛ با حربۀ قرآن، و الاّ چند دقیقۀ دیگر، چند‏‎ ‎‏ساعت دیگر اگر مانده بود، آثاری از بنی امیه نمی ماند، لکن حیله کردند،‏‎ ‎‏قرآن آوردند ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ ما مُسْلم، شما هم مُسلم، أشهد أن لا اله الاالله ؛ این‏‎ ‎‏قرآن. این خوارج بدبخت احمق، مقدس احمق، که امام را نشناخته‏‎ ‎‏بود‏‏[‏‏ند‏‏]‏‏، هر چه حضرت امیر گفت: آقا صبر کنید، ‏‏[‏‏گفتند:‏‏]‏‏ خیر‏‎ ‎‏نمی شود، قرآن، الحکملله ، نمی شود، نمی شود، نمی شود. می خواستند‏‎ ‎‏بکشند حضرت امیر را همین اصحاب، این خوارجْ اصحاب حضرت‏‎ ‎‏بودند؛ انصار حضرت بودند. آنها حیله کردند؛ قرآن را بالای نیزه ها کردند‏‎ ‎‏کـه «اَلْحَکَمُ بَیننٰا وَ بَینکمْ کتٰابُالله ؛ اَلْحَکَمُ کتٰابُالله ». حضرت ‏‏[‏‏پیغام‏‏]‏‎ ‎‏فرستاد به اصحابش که جنگ می کردند که آقا برگردید. گفت: آقا مهلت‏‎ ‎‏بدهید یک ساعت دیگر مانده. حضرت فرمود: می کشند اینها مرا؛‏‎ ‎‏ریخته اند دورم؛ شمشیرها کشیده اند؛ اگر نیایید می کشند. با قرآن،‏‎ ‎‏اسلام را شکست دادند.‏

‏     مگر می شود با دانشگاه اسلامی، اسلام را شکست داد. مگر ما‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 54

‏  می گذاریم شما «دانشگاه اسلامی» درست کنید. ما تفسیق می کنیم آنکه‏‎ ‎‏وارد بشود در آن دانشگاه؛ بین ملت از بین خواهد رفت. مگر اینها‏‎ ‎‏می توانند که اسلام و مسلمین و علمای اسلام را تحت وزارت فرهنگ‏‎ ‎‏قرار بدهند؟ غلط می کند آن وزارت فرهنگی که دخالت در امر دیانت و‏‎ ‎‏اسلام می کند. مگر ما می گذاریم این مطالب بشود. مگر خمینی بمیرد؛‏‎ ‎‏نعوذبالله مراجع اسلام هم خدای نخواسته، از بین بروند. وقتی رفتیم ما‏‎ ‎‏دیگر تکلیفی نداریم، لکن ملت اسلام هست؛ ملت اسلام باز زنده است؛‏‎ ‎‏الآن زندگی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ از سر گرفته است، «بارَک الله ُ فیکم»!‏

‏     ملت اسلام دیگر بیدار شد؛ دیگر نمی نشیند؛ اگر من هم برگردم‏‎ ‎‏ملت اسلام برنمی گردد.(63)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بد بار آوردن جوانان

‏مردم را اینقدر بیچاره بار نیاورید، دانشگاههایتان جوری نشود که‏‎ ‎‏برنامه هایش جوانهای ما را بد بار بیاورند. جوانهای ما را مبارز‏‎ ‎‏بار بیاورید؛ جوانهای ما را جوری بار بیاورید که در مقابل استعمار‏‎ ‎‏ایستادگی کنند.(64)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انحراف فکری دانشجویان

‏دانشجو از امریکا به من نوشته است که دانشجوها می گویند که هر چه‏‎ ‎‏بدبختی هست از اسلام است. ای بیچاره دانشجوها! هر چه بدبختی‏‎ ‎‏هست از سران اسلام است؛ از دول اسلامی است. اسلام یک روز هم در‏‎ ‎‏مملکت ما عمل نشده.(65)‏

18 / 6 / 43


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 55

تربیت استعماری

‏راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ آن مملکت است؛ اصلاح باید از فرهنگ‏‎ ‎‏شروع بشود. دست استعمار توی فرهنگ ما کارهای بزرگ می کند؛‏‎ ‎‏نمی گذارد جوانهای ما مستقل بار بیایند؛ نمی گذارد در دانشگاه‏‎ ‎‏جوانهای ما درست رشد بکنند. اینها را از بچگی یک طوری می کنند که‏‎ ‎‏وقتی بزرگ شدند، اسلام هیچ و آنها همه، همه چیز. اگر فرهنگ درست‏‎ ‎‏بشود، یک مملکت اصلاح می شود. برای اینکه از فرهنگ است که در‏‎ ‎‏وزارتخانه ها می رود؛ از فرهنگ است که در مجلس می رود؛ از فرهنگ‏‎ ‎‏است که کارمند درست می شود. شما یک فرهنگ مستقل درست کنید‏‎ ‎‏یا بدهید ما درست کنیم، شما می ترسید از امریکا، می ترسید از دیگران،‏‎ ‎‏بدهید ما درست کنیم؛ اختیار فرهنگ را دست ما بدهید.(66)‏

18 / 6 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تبلیغات سوء دشمنان اسلام

‏نگاهی اجمالی بر احکام و قوانین اسلام و بسط آنها در همۀ شئون‏‎ ‎‏جامعه، اعمّ از احکام عبادی و قوانین اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و‏‎ ‎‏سیاسی، ما را بر این واقعیت آگاه می سازد که این آیین آسمانی، تنها در‏‎ ‎‏احکام عبادی و دستورات اخلاقی خلاصه نمی شود؛ گرچه امروزه‏‎ ‎‏بسیاری از جوانان مسلمان و حتی بزرگان آنان بر این باور نادرستند. این‏‎ ‎‏عقیده غلط، از تبلیغات زهرآگین گسترده و مستمر بیگانگان و مزدوران‏‎ ‎‏آنها، در طول تاریخ، در میان مسلمانان ناشی شده است. آنان ـ دشمنان‏‎ ‎‏آگاه و مزدورانشان ـ بدین جهت به آتش تبلیغ این باور نادرست دامن‏‎ ‎‏زدند که اسلام، این آیین ستم ستیز و عدل گستر، و حامیان و مرزبانان‏‎ ‎‏آن را در دیده جوانان و پژوهندگان علوم جدید حقیر و پست جلوه دهند‏‎ ‎‏و میان مسلمانان سنتی از یک سو و دانشجویان و دانشگاهیان مسلمان‏‎ ‎‏از سوی دیگر اختلاف و دشمنی افکنند. پافشاری آنان بر این امر و‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 56

‏  وسعت تبلیغاتشان کار را به جایی کشانده است که رفع این اتهام و زدودن‏‎ ‎‏غبارهای تیره آن از اذهان جوانان، به سادگی و در فرصتی نه چندان‏‎ ‎‏طولانی، ممکن نیست. حال آنکه ابعاد سیاسی و اجتماعی مربوط به‏‎ ‎‏اصلاح زندگی دنیوی، نه تنها در احکام حقوقی، سیاسی، اجتماعی و‏‎ ‎‏اقتصادی اسلام ملحوظ است، بلکه حتی احکام عبادی اسلام، که همانا‏‎ ‎‏وظایف خاص بندگان خدا در قبال آفریدگارشان است، نیز عاری از‏‎ ‎‏عنصر سیاست نیست.(67)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاهها و تحریف اسلام

‏مبلغینی که در حوزه های روحانیت درست کردند، و عمالی که در‏‎ ‎‏دانشگاهها و مؤسسات تبلیغات دولتی یا بنگاههای انتشاراتی داشتند، و‏‎ ‎‏مستشـرقینی که در خـدمت دولتهـای استعمـارگر هستنـد، همـه‏‎ ‎‏دست به دست هم داده در تحریف حقایق اسلام کار کردند. به طوری که‏‎ ‎‏بسیاری از مردم و افراد تحصیلکرده نسبت به اسلام گمراه و دچار اشتباه‏‎ ‎‏شده اند.(68)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مکاتب رنگارنگ جهت انحراف جوانان

‏عوامل و ایادی استعمار که می دانند با آشنایی ملتها بخصوص نسل‏‎ ‎‏جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلام، سقوط و نابودی‏‎ ‎‏استعمارگران و قطع دست آنان از منافع ملتها و کشورهای استعمار شده‏‎ ‎‏قطعی خواهد بود، به کارشکنی پرداخته و می کوشند که با سمپاشیها و‏‎ ‎‏مشوب ساختن اذهان و افکار جوانان، از جلوه گر شدن چهره تابناک‏‎ ‎‏اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتبهای رنگارنگ،‏‎ ‎‏جوانان ما را منحرف سازند. بر شما جوانان مسلمان لازم است که در‏‎ ‎‏تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه های سیاسی، اقتصادی،‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 57

‏  اجتماعی و غیره، اصالتهای اسلامی را در نظر گرفته و امتیازاتی که‏‎ ‎‏اسلام را از همۀ مکاتب دیگر جدا می سازد فراموش نکنید. مبادا قرآن‏‎ ‎‏مقدس و آیین نجاتبخش اسلام را با مکتبهای غلط و منحرف کننده ای‏‎ ‎‏که از فکر بشر تراوش کرده است خلط نمایید.‏

‏     باید توجه داشته باشید تا روزی که ملت اسلام پایبند این مکتبهای‏‎ ‎‏استعماری می باشد یا قوانین الهی را با آن مقایسه می کند و در کنار هم‏‎ ‎‏قرار می دهد، روی آسایش و آزادی نخواهند دید. و این مکتبهایی که از‏‎ ‎‏چپ و راست به ملت اسلام عرضه می شود فقط برای گمراهی و انحراف‏‎ ‎‏آنان است و می خواهند مسلمانان را برای همیشه خوار و ذلیل و‏‎ ‎‏عقب مانده و اسیر نگه دارند و از تعالیم آزادیبخش قرآن کریم دور سازند.‏‎ ‎‏استعمار چپ و راست، دست به دست هم داده برای نابودی ملت اسلام و‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی کوشش می کنند، و در راه اسیر کردن بیشتر ملتهای‏‎ ‎‏مسلمان و غارت سرمایۀ سرشار و منابع طبیعی آنان با یکدیگر سازش‏‎ ‎‏کرده اند.(69)‏

17 / 5 / 51

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بیداری دانشگاهیان

‏با همۀ مصیبتها، بیداری ملت مایۀ امید است. مخالفت دانشگاههای‏‎ ‎‏سرتاسر ایران ـ به حَسَب اعتراف شاه ـ و مخالفت علمای اعلام و طبقۀ‏‎ ‎‏محصلین و طبقات مختلف ملت با همۀ فشارها و قلدریها، طلیعۀ به‏‎ ‎‏دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است.(70)‏

20 / 4 / 54

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جوانان استعماری، ارمغان فرهنگ استعماری

‏فرهنگْ مبدأ همۀ خوشبختیها و بدبختیهای ملت است. اگر فرهنگْ‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 58

‏  ناصالح شد، این جوانهایی که تربیت می شوند به این تربیتهای فرهنگ‏‎ ‎‏ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد می کنند. فرهنگ استعماری، جوان‏‎ ‎‏استعماری تحویل مملکت می دهد. فرهنگی که با نقشۀ دیگران درست‏‎ ‎‏می شود و اجانب برای ما نقشه کشی می کنند و با صورت فرهنگ‏‎ ‎‏می خواهند تحویل جامعۀ ما بدهند، این فرهنگْ فرهنگ استعماری و‏‎ ‎‏انگلی است. و این فرهنگ از همۀ چیزها، حتی از این اسلحۀ این قلدرها‏‎ ‎‏بدتر است. این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت می شکند، و حالا هم‏‎ ‎‏شکسته، اما وقتی فرهنگ فاسد شد، جوانهای ما که زیربنای تأسیس‏‎ ‎‏همه چیز هستند از دست ما می روند و انگل بار می آیند، غربزده بار‏‎ ‎‏می آیند.‏

‏     ‏‏اینها را از همان اول، از همان کلاسهای اول، توی ذهنهایشان هی‏‎ ‎‏مطالبی می کنند تا برسند به آن بالا. اگر فرهنگْ فرهنگ صحیح باشد‏‎ ‎‏جوانهای ما صحیح بار می آیند. اگر فرهنگْ فرهنگ حق باشد، فرهنگ‏‎ ‎‏الهی باشد، فرهنگی باشد که برای منفعت اهل ملت، برای منفعت‏‎ ‎‏مسلمین باشد، این افرادی که می بینید که الآن سر کار هستند، اینها از‏‎ ‎‏آنها بیرون نمی آمد. فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است، فرهنگ‏‎ ‎‏مـا در دست صُلَحـا نیست، صالح اداره اش نمی کند.(71)‏

دی 1356

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قبضۀ دانشگاه توسط شخصیتهای استعماری

‏اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیح استقلالی بود، مستقل بود، و‏‎ ‎‏اشخاصی که در آنجا ـ اگر صالحی هم در آنجا باشد ـ می توانستند که‏‎ ‎‏کاری را که می خواهند و صلاح است انجام بدهند، روزگار مملکت ما به‏‎ ‎‏اینجا نمی رسید؛ و به بدتر از اینکه نسل آتیه شاید ـ خدای نخواسته ـ‏‎ ‎‏بشود. دانشگاه ما را اشخاصی قبضه کردند که اینها خودشان انگل‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 59

‏  هستنـد، و خودشـان استعمـاری هستنـد، و خودشـان نوکرمـآب‏‎ ‎‏هستند.(72)‏

دی 1356

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

استعمار و صورتی از دانشگاه

‏شما فرهنگ ایران را بکلی از بین برده اید. ما اگر یک طبیبی حالا‏‎ ‎‏بخواهیم، باید برویم به انگلستان. هی هر چند روز یکدفعه یک نفر راه‏‎ ‎‏می افتد می رود انگلستان برای معالجه. خوب اگر ما طبیب داشتیم چرا‏‎ ‎‏انگلستان می رفتیم؟ شما دانشگاه را از بین برده اید؛ الآن ما دانشگاه‏‎ ‎‏نداریم. یک صورتی است و نمی گذارید هم حتی این صورت محفوظ‏‎ ‎‏بماند. چه بکنند بیچاره دانشگاهیها و استادهای دانشگاه چه بکنند از‏‎ ‎‏دست این هیولاها؟(73)‏

10 / 3 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بی احترامی به فرهنگ

‏فرهنگ ما را از بین برده، ارتش ما را از بین برده، حیثیت ارتش ما را از‏‎ ‎‏بین برده، روحانیت ما را خیال دارد از بین ببرد و موفق نخواهد شد‏‎ ‎‏ان شاءالله .(74)‏

10 / 3 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرهنگ استعماری، مانع ترقی مملکت

‏دانشگاه از وقتی که امیرکبیر‏‎[2]‎‏ ایجاد کرده است تا حالا، به قدر هفتاد‏‎ ‎‏سال یا... خیلی سال می گذرد از عمرش، لکن نگذاشتند جوانهای ما‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 60

‏  درست بشوند، خوب سرانجام کار را انجام بدهند. اصلاً مانع شدند از‏‎ ‎‏اینکه رشد بکنند جوانهای ما. دانشگاههایی، که به دست دیگران‏‎ ‎‏درست شده است که نگذارند رشد در آن پیدا بشود. ... فرهنگ ما‏‎ ‎‏فرهنگ استعماری است. ما باید فرهنگ خودمان را داشته باشیم. این‏‎ ‎‏فرهنگها فرهنگهایی است که نمی گذارند بچه های ما با فرهنگ بزرگ‏‎ ‎‏بشوند. یک لوزه الآن می خواهد عمل کند، همین خود یکی از‏‎ ‎‏چیزهایشان این بود که از اروپا آوردند این لوزه را عمل کرد! خوب، تویی‏‎ ‎‏که می گویی که ما دیگر مملکتمان را بردیم تا آنجا! لوزه تان را هم دارید‏‎ ‎‏جای دیگر عمل می کنید! پس معلوم می شود که شما هیچی‏‎ ‎‏ندارید!(75)‏

19 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرهنگ دیکته شده

‏ما هفتاد سال یا بیشتر است که دانشگاه داریم، از زمان امیرکبیر تا حالا‏‎ ‎‏ما مدرسه داشتیم، دانشگاه داریم، نگذاشتید که این دانشگاهها درست‏‎ ‎‏درس بخوانند. فرهنگ ما فرهنگ استعماری است. فرهنگی است که‏‎ ‎‏درست کردند آنها برای ما؛ دیکته کردند. نمی گذارند جوانهای ما‏‎ ‎‏تحصیل بکنند. آنها نمی گذارند که ما رشد بکنیم. آنها دستشان را‏‎ ‎‏بردارند، ایرانی کمتر از اینها نیست. ایرانی هم رشد می کند، اما شما‏‎ ‎‏نمی گذارید که ما رشد کنیم؛ برای اینکه اگر ما رشد کنیم منافع شما در‏‎ ‎‏خطر است.(76)‏

29 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرهنگ استعماری

‏فرهنگ ما هم که برایش خطر قائل بودند، فرهنگ ما را هم در تحت‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 61

‏  قبضه گرفتند. یک فرهنگ استعماری درست کردند، نه یک فرهنگ‏‎ ‎‏استقلالـی. الآن هم یک فرهنگ مستقلی که برنامه اش را خود عُقَلای‏‎ ‎‏قوم ریخته باشند، نیست.(77)‏

23 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرهنگی ناکارا

‏یک ملتی احتیاج به فرهنگ  دارد، ملت با فرهنگش زندگانی سیاسی‏‎ ‎‏می تواند بکند. ما فرهنگمان یک فرهنگی است که استقلال ندارد و‏‎ ‎‏مربوط به خود مردم نیست، بلکه اداره اش باید به دست خارجیها بشود و‏‎ ‎‏به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش؛ و لهذا یک فرهنگ سالم تحویل‏‎ ‎‏نمی دهند؛ یک فرهنگیان سالم تحویل به ما نمی دهند. اساتید دانشگاه‏‎ ‎‏نمی توانند، نمی توانستند که به کار خودشان آنطور که باید ادامه دهند.‏‎ ‎‏دانشجوهای دانشگاهها نمی توانند به آنطوری که می خواهند به کارشان‏‎ ‎‏ادامه بدهند. همۀ دستگاهها باید دستگاه مداحی برای «آریامهر» باشد‏‎ ‎‏همه؛ همه باید یک کلامْ دستگاهی باشد که ادارۀ ظلم را تقویت کند.‏‎ ‎‏ملت می بیند می رود سراغ فرهنگش، یک فرهنگ فلج؛ یک فرهنگی که‏‎ ‎‏از آن هیچ کار نمی آید و نمی تواند یک نقش صحیحی داشته باشد در‏‎ ‎‏ملت.(78)‏

2 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تضییع عمر معلم و متعلم

‏از اولی که مدارس در ایران ـ مدرسه ای که می خواسته که یک رشدی‏‎ ‎‏بکند ـ در ایران تأسیس شده ـ از اول اینطور بوده منتها به این فساد‏‎ ‎‏نبوده از اول اینطور بوده که بنا براین بوده است که نگذارند یک فرهنگ‏‎ ‎‏به معنای واقعی در ایران تحقق پیدا بکند؛ برای اینکه آنها می دانستند که‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 62

‏  ‏‏اگر یک فرهنگ حقیقی واقعی و یک تحصیلکرده های صحیح در ایران‏‎ ‎‏پیدا بشود، مزاحمت خواهند کرد؛ با مقاصدی که آنها دارند و با منافع‏‎ ‎‏آنها، که منافعشان چپاول کردن مال این ملت است، مزاحمت دارد. اینها‏‎ ‎‏از اول نقشه را جوری کشیدند که این فرهنگْ یک فرهنگ که قابل این‏‎ ‎‏باشد که این جوانهای ما را ترقی بدهد و یک جوان فرهنگی صحیح بار‏‎ ‎‏بیاورد، از این مانع شدند. و حالا دیگر به آن شکوفایی، مسأله ای که آنها‏‎ ‎‏خواستند، درآمده که اصلش هیچ فرهنگ ما صورت فرهنگ به معنای‏‎ ‎‏واقعی ندارد؛ و جوانهای ما را عمرهایشان را دارند ضایع می کنند. یعنی‏‎ ‎‏رفتن در این دانشکده ها و در این دانشگاهها جز تضییع عمر معلم و‏‎ ‎‏متعلم چیزی نیست. معلمها هم این را می دانند، متعلمها هم این را‏‎ ‎‏می دانند ـ همه می دانند لکن وضع اینطوری است. ما که می گوییم باید‏‎ ‎‏این ورق برگردد، پیچیده بشود تمام این نقشه هایی که خارجیها به‏‎ ‎‏دست این عمال خبیثشان در ایران پیاده کرده اند، باید اینها برداشته‏‎ ‎‏بشود، برای این است که ما می بینیم که هر جا دست بگذاریم فاسد است!‏‎ ‎‏اگر ما یک مدرسه و دانشگاه به معنای حقیقی داشتیم، چطور وقتی که‏‎ ‎‏ثروتمندهای ما ـ خود «عالیجناب» ـ وقتی یک کسالت پیدا می کنند، باید‏‎ ‎‏از خارج یا بیاورند، یا اینها را منتقل کنند به خارج. باید بروند لندن‏‎ ‎‏خودشان را معالجه کنند؟! چطور از لندن هیچ وقت نمی آیند تهران‏‎ ‎‏خودشان را معالجه کنند یا جای دیگر بروند؟ باید از اینجا برویم ـ از ایران‏‎ ‎‏باید بروند به لندن برای معالجه! این دلیل بر این است که ما طبیب‏‎ ‎‏نداریم به معنای حقیقی. طبیب داریم، طبیبْ تصدیق هم گرفته، دیپلم‏‎ ‎‏هم دارد، همه چیز دارد، «پروفسور» هم به او می گویند! اما به معنای‏‎ ‎‏واقعی ندارد؛ محتوا ندارد، صورت است. یک چیزی که این هم از آنهایی‏‎ ‎‏است که تغییر کرده، از همان لغات است که تغییر کرده، «پروفسور» هم‏‎ ‎‏هست یعنی این لفظ را گذاشته اند روی یک معنایی که آن معنا را ندارد،‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 63

‏  محتوا ندارد و لهذا وقتی که یکی مریض می شود می گویند نه، باید برود،‏‎ ‎‏باید برود لندن! طبیبها هم می گویند باید برود لندن. خودِ طبیبها!‏‎ ‎‏طبیب هم که آمده، می گویند اینجا ـ خوب اینجا دیگر معذوریم، بروند‏‎ ‎‏آنجا! ایشان برود لندن معالجه کنند! این فقر ماست در فرهنگ؛ فقر‏‎ ‎‏ماست در دانشگاهها؛ در دانشکده ها. و اینها می خواهند ما فقیر‏‎ ‎‏باشیم.(79)‏

11 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سد رشد فکری

‏ما دوتا ذخیره، یک ملت دوتا ذخیره ممکن است داشته باشد که ایران‏‎ ‎‏داشت: یکی ذخیره های مادی زیرزمینی، یکی هم ذخیره ها‏‏[‏‏یی‏‎ ‎‏]‏‏که‏‎ ‎‏عبارت از این جوانها بود ـ اینها هم از ذخایر ملت است دیگر ـ این هر دوی‏‎ ‎‏اینها را تباه دارد می کند و تباه کرد... راجع به جوانهای ما که از ذخایر‏‎ ‎‏بزرگ ما هستند، نمی گذارند اینها تحصیل کنند؛ رشد فکری برای اینها‏‎ ‎‏نمی گذارند. اینها را تا یک ـ حتی آن کس که خارج آمده و تحصیل‏‎ ‎‏می کند جوری کرده اند که این اینها تحصیلشان تحصیل حسابی نشود ـ‏‎ ‎‏به یک حدی می خواهند اینها را نگه دارند که در همان حد، همان‏‎ ‎‏عملگی برای آنها بکنند! همین. نمی گذارند قوۀ اعتراض در اینها پیدا‏‎ ‎‏بشود، نمی گذارند رشد فکری در اینها پیدا بشود که مقابل اینها بایستند‏‎ ‎‏و نگذارند اینها اینقدر چپاول کنند.(80)‏

17 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عدم شکوفایی استعدادها

‏این یک بساطی است برای اینکه شماها را، جوانها را نگذارند‏‎ ‎‏قوه هایشان، استعدادهایشان شکوفا‏‏[‏‏یی‏‏]‏‏ پیدا کند، چنانکه‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 64

‏  دانشگاههای ما اینطوری هست، چنانکه همه جای ایران این جوری‏‎ ‎‏است که نمی خواهند بگذارند جلو بروید شما، می خواهند شما را همچو‏‎ ‎‏به یک حد عقبی نگه دارند تا اینکه تحت فرمان اجانب که می خواهید‏‎ ‎‏واقع بشوید اعتراض نداشته باشید، شما را به یک حد محدودی نگه‏‎ ‎‏می دارند، کارشناسها را از خارج می آورند و کارِ، چیزهای ملت ما قوای‏‎ ‎‏ملت ما صرف این می شود که فرمان از کارشناسها ببرند، و به عبارت‏‎ ‎‏دیگر اینها عملگی بکنند و آنها آقایی بکنند، اینها عملگی بکنند و ماهی‏‎ ‎‏چند غاز‏‎[3]‎‏ بگیرند، آنها آنجا بنشینند و پیپ بکشند و یک طرح برخلاف و‏‎ ‎‏ضد ملت ایران بدهند، و در ماه نمی دانم چقدرها ... خدا می داند چقدر‏‎ ‎‏می گیرند.(81)‏

17 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه وابسته، فرهنگ وابسته

‏می آییم سراغ فرهنگ ‏‏[‏‏آیا‏‏]‏‏ یک فرهنگ مستقل ما داریم؟ فرهنگی که‏‎ ‎‏دخالت غیر در او نباشد؟ یک دانشگاههایی که مستقل باشد و خودش‏‎ ‎‏فکر کند؟ تحت فرمان خود رئیسهای دانشگاه باشد؟ ما همچو چیزی‏‎ ‎‏داریم؟ ما همچو فرهنگی خواب دیدیم؟ از آن وقتی که فرهنگ ‏‏[‏‏پدید‏‎ ‎‏آمده است‏‏]‏‏ از اول مشروطه تا حالا، ‏‏[‏‏آیا‏‏]‏‏ ما یک فرهنگی که فرهنگ‏‎ ‎‏صحیحی باشد داشتیم؟ یا یک فرهنگ وابسته بوده؟ یعنی فرهنگی‏‎ ‎‏بوده است که دیگران برای ما درست کردند! دلیل این است که اگر لوزۀ‏‎ ‎‏یک شاهزادۀ زهرماری ورم بکند و مرض لوزه پیدا کند، از امریکا و اروپا‏‎ ‎‏برایش طبیب می آورند یا می برند آنجا! اگر ما یک فرهنگ صحیحی‏‎ ‎‏داشتیم، ... اگر دانشگاه مستقل صحیح داشتیم، طبیب صحیح مستقل‏‎ ‎‏داشتیم. ما یک اسفالت وقتی که می خواهیم درست بکنیم، دستمان را‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 65

‏  دراز می کنیم که از یک جای دیگر بیایند برای ما اسفالت کنند... ما یک‏‎ ‎‏بنا می خواهیم، یک مریضخانه می خواهیم درست کنیم، باید حتماً از‏‎ ‎‏خارج بیاید یک کسی نقشه بدهد برایش که چه جوری درست بکنیم! اگر‏‎ ‎‏ما فرهنگی داشتیم ـ الآن بیشتر از هفتاد سال است که ما مدارس جدید‏‎ ‎‏داریم از آن وقتی که «دارالفنون» درست شده است، و چقدر سالهاست‏‎ ‎‏که ما دانشگاه داریم ـ اگر این دانشگاهها یک دانشگاههایی بود که به نفع‏‎ ‎‏این ملت بود، یعنی این جوانهای ما را گذاشته بودند درست تحصیل‏‎ ‎‏کرده بودند، برنامه برنامۀ استعماری اگر نبود، آدم درست شده بود حالا.‏‎ ‎‏حالا جوانهای ما جوانهایی بودند که در مقابل دولت می ایستادند. اگر ما‏‎ ‎‏یک دانشگاه مستقل داشتیم، کار مملکت ما نمی رسید به اینجایی که‏‎ ‎‏هر جایش دست بگذاری خراب است.‏

‏     این نیروی مهم مملکت ما، که عبارت از نیروی جوان است، این را از‏‎ ‎‏بین بردند. دیگر این نیروها را همه را به هدر داده اند. این جوانهایی که در‏‎ ‎‏خارج آمدند در همین قضیۀ نیروی اتمی و انرژیِ ـ نمی دانم ـ کذا، اینجا‏‎ ‎‏ کار می کنند در خارج، اینها پیش من آمدند، دو دسته شان آمد ـ یک‏‎ ‎‏دسته شان هم زیاد بود جمعیتشان آمدند ـ یک دسته شان می گفتند...‏‎ ‎‏به اینکه ما را نمی گذارند تحصیل کنیم! ما را در یک حد پایین نگه‏‎ ‎‏داشته اند، نمی گذارند بالا برویم. تحصیلات ما در ایران زیادتر از این‏‎ ‎‏مقداری است که حالا اینجا ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ ما ‏‏[‏‏تعلیم‏‎ ‎‏]‏‏می کنند! ما را آورده اند‏‎ ‎‏اینجا در یک سطح پایینی نگه داشته اند برای اینکه ترقی نکنیم.‏‎ ‎‏نمی گذارند جوانهای ما تحصیل بکنند. در داخل ایران و دانشگاههای‏‎ ‎‏ایران نمی گذارند که ‏‏[‏‏رشد کنند‏‏]‏‏ یعنی برنامه یکجور برنامه ای است که‏‎ ‎‏اینها را در یک حد معینی نگه دارند. برنامۀ استعماری است. یک‏‎ ‎‏فرهنگ وابسته ما داریم. ما یک فرهنگ مستقل نداریم. ‏‏[‏‏با‏‏]‏‏ این‏‎ ‎‏فرهنگ وابسته به دولتهای استعماری می خواهند که ‏‏[‏‏نسل جوان‏‎ ‎‏]‏‏را‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 66

‏  همین طور عقب مانده نگه دارند. آن آقا که می گوید که من ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ «دروازۀ‏‎ ‎‏تمدن بزرگ»‏‎[4]‎‏ ‏‏[‏‏رسیده ام‏‏]‏‏! به دست این آقا این جوانهای ما الآن در‏‎ ‎‏مرتبۀ پایین قرار گرفته اند و هیچ نمی گذارند اینها ترقی بکنند.‏

‏     این هم فرهنگ ما که فرهنگ استعماری و عقب نگه داشته شده‏‎ ‎‏[‏‏است‏‏]‏‏ که نگذارند جلو برود. نه طبیب یک طبیبِ تام و تمامی باشد، نه‏‎ ‎‏یک مهندس درستی از کار در آید، یا ـ نمی دانم ـ نه یک ‏‏[‏‏متخصص‏‏]‏‎ ‎‏دیگری. تمام اینها را. اصلاً مملکت را از حیث قوۀ نیروی جوان فلج‏‎ ‎‏کرده اند.(82)‏

29 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه رژیم شاه، مرکز تعلیم استعماری

‏این مراکز تعلیم و تربیتی که اینها درست کرده اند، از دانشگاه گرفته تا‏‎ ‎‏پایین، اینها باز استعماری است. و اینها بچه های ما را که می خواهند‏‎ ‎‏تربیت کنند، یک تربیت صحیح نمی کنند: یعنی اولاً یک حد معین دارد‏‎ ‎‏که از این حد معین نمی گذارند بالاتر اینها بروند؛ و ثانیاً وسایل متعدده‏‎ ‎‏درست می کنند، موانع متعدده درست می کنند برای اینکه اینها عقب‏‎ ‎‏بمانند. برای اینکه دانشگاه اگر یک دانشگاه صحیح مستقلی که ماها‏‎ ‎‏می خواهیم باشد، از این دانشگاه رجال بزرگ بیرون می آید، از اینها‏‎ ‎‏رجالی بیرون می آید که بعد در مقابل آنهایی که می خواهند تعدی به‏‎ ‎‏مملکت ما بکنند و همۀ مخازن ما را ببرند، در مقابل آنها می ایستند. و‏‎ ‎‏آنهـا چون نمی خواهنـد یک همچـو چیـزی بشـود، اینهـا را آنطور‏‎ ‎‏بارمی آورند. و اگر توانستند غربزده آنها را بار می آورند؛ یعنی طوری‏‎ ‎‏می کنند، طوری این مسائل غرب را برای آنها طرح می کنند، طوری آنها‏‎ ‎‏را تحت تأثیر قرار می دهند که اینها از خودشان بکلی بیخود می شوند و‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 67

‏  پیوستۀ به آنها می شوند، یعنی عمال آنها می شوند. فرض کنید که اگر‏‎ ‎‏چنانچه این نحو تربیت باشد، بعد از چند وقت دیگر ـ تا حالا هم همین‏‎ ‎‏طورها بوده ـ اگر یک رجالی داشتیم که اینها می خواستند یک کاری‏‎ ‎‏بکنند کارهایی می کردند که به نفع آنها بوده، نه کارهایی می کردند که به‏‎ ‎‏نفع خودشان باشد؛ برای اینکه اینها به طوری محو شده اند در آن تربیت‏‎ ‎‏و تعلیم خارجیها، و به طوری اینها را در نظر اینها بزرگ کرده اند که دیگر‏‎ ‎‏همۀ مآثر خودشان و همۀ چیزهایی که مربوط به خودشان است، همۀ‏‎ ‎‏اینها را فراموش می کنند و توجهشان به خودشان از بین می رود و‏‎ ‎‏متوجه به غرب می شوند و هرچه مربوط به آنهاست به آن توجه‏‎ ‎‏می کنند.(83)‏

1 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کارنامۀ پنجاه ساله دانشگاه

‏آقا این ننگ است برای ما که ما پنجاه سال یا کمتر دانشگاه داریم و این‏‎ ‎‏دانشگاه تا حالا نتوانسته است که یک طبیب صحیحی دست ما بدهد به‏‎ ‎‏اقرار خودشان. اینها خودشان هم می فرستند، وقتی که یکی مریض‏‎ ‎‏می شود می گویند برود انگلستان معالجه کند! چرا؟ برای اینکه فرهنگ‏‎ ‎‏درست نیست.‏

‏     فرهنگ را نگذاشتند؛ نه اینکه استعداد ندارد شرقی. غلط است‏‎ ‎‏این... منتها اینها رؤسایشان صلاحیتْ یک مقداری داشتند، دنبال‏‎ ‎‏مصالح خودشان بودند. البته صلاحیت برای خودشان، ولو برای ما مضر‏‎ ‎‏بودند خیلی از آنها. اینها تربیت کردند بچه هایشان را. اگر ما یک دانشگاه‏‎ ‎‏صحیحی داشتیم در آفتابِ شرق شکوفا می شود قدرتها، شکوفا‏‎ ‎‏می شود استعدادها.(84)‏

10 / 10 / 57


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 68

فرهنگ دستوری

‏دانشگاه ما را نگه داشته اید در سطح پایین، نمی گذارید دانشگاه‏‎ ‎‏استقلال پیدا کند؛ نمی گذارید اساتید دانشگاه به کار خودشان ادامه‏‎ ‎‏بدهند. فرهنگ ما را شما عقب افتاده قرار دادید؛ فرهنگ استعماری،‏‎ ‎‏یعنی فرهنگ دستوری.(85)‏

17 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انهدام نیروی انسانی

‏این ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‏ دانشگاههای ما را به یک صورتی درآورد که نیروی انسانی ما‏‎ ‎‏را هدر داد. کاش هدر بود، نیروهای انسانی ما را منقلب کرد به یک‏‎ ‎‏نیروهای غیرانسانی.(86)‏

1 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فانی نمودن جوانان

‏دانشگاه ما را به باد فنا داد، زراعت ما را به باد فنا داد، نفت ما را همه اش را‏‎ ‎‏تقریباً ـ می گوید بیست سال دیگر مانده ـ نمی دانم ـ چند سال دیگر!‏‎ ‎‏اینطور که شما می دهید بله. همه چیز ما را به باد ‏‏[‏‏داد‏‏]‏‏. جوانهای ما را‏‎ ‎‏فانی کرد، به باد فنا داد. از همۀ شناعتها ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ جنایتها بالاتر، از دست دادن‏‎ ‎‏نیروی انسانی است؛ انسان است که می تواند کار بکند و ارزش دارد والاّ‏‎ ‎‏آب و خاک و اینها ارزش ندارد، انسان ارزش دارد. این انسانیت را سلب‏‎ ‎‏کرد از ایران؛ جوانها و نیروهای جوانهای ما را اصل به باد فنا داد.(87)‏

1 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عدم رشد انسانی

‏فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است. فرهنگ ما‏‎ ‎‏را این ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‏ عقب نگه داشته به طوری که الآن جوانهای ما‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 69

‏  تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تامِّ تمام نیست و باید بعد از اینکه یک‏‎ ‎‏مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند، آن هم با این مصیبتها، آن هم‏‎ ‎‏با این ‏‏[‏‏فشار‏‏]‏‏ها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است،‏‎ ‎‏بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است‏‎ ‎‏که این دانشگاه را داریم؛ لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت‏‎ ‎‏رشد نکرده؛ رشد انسانی ندارد. تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین‏‎ ‎‏برده است این آدم.(88)‏

12 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حرکت ارتجاعی در دانشگاهها

‏ما هیچ چیز آزاد نداشتیم. نه مطبوعات آزاد داشتیم، نه یک دادگستری‏‎ ‎‏مستقل داشتیم، نه یک کانون وکلای مستقل. همه اش آنها تصرف‏‎ ‎‏داشتند. نه یک دانشگاه داشتیم، نه می توانستند جوانهای ما را تربیت‏‎ ‎‏صحیح بکنند ... اینها را عقب نگه داشتند. فرهنگ ما یک فرهنگی است‏‎ ‎‏که برمی گرداند بچه های ما را به طرف عقب.(89)‏

18 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عقب افتادگی دانشگاهها

‏در این پنجاه سال حکومت سیاه، سلسلۀ پهلوی برای ایران تقریباً باید‏‎ ‎‏گفت هیچ نگذاشتند؛ یعنی سرمایه های انسانی را و سرمایه های مادی‏‎ ‎‏ما را اینها از بین بردند. دانشگاهها که باید سرمایۀ انسانی برای‏‎ ‎‏ما درست کنند، اینها به وضع عقب افتاده ای نگه داشتند و دستور‏‎ ‎‏داشتند که نگذارند ‏‏[‏‏در‏‎ ‎‏]‏‏آنجا یک انسان کامل و خدمتگزار بار‏‎ ‎‏بیاید.(90)‏

17 / 11 / 57


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 70

محدودیت در تعلیمات

‏اینهـا دانشگاهها را با هر قدرتی که داشتند عقب نگه می داشتند؛‏‎ ‎‏نمی گذاشتند که اساتید ما درست بچه های ما را تعلیم کنند،‏‎ ‎‏نمی گذاشتند که بچه ها تعلیماتشان درست بشود. این هم برای این بود‏‎ ‎‏که می دیدند که اگر دانشگاه به طور صحیح عمل کند، مستقل باشد، بعد‏‎ ‎‏که این جوانها از دانشگاه بیرون بیایند ضد استعمار بیرون می آیند.(91)‏

27 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ممانعت از رشد تحصیلی

‏کوشش کرده اند که فرهنگ ما را استعماری کنند. کوشش کردند که‏‎ ‎‏نگذارند انسان پیدا بشود. آنها از انسان می ترسند، از آدم می ترسند. آنها‏‎ ‎‏کوشش کردند در این سالهای طولانی، و خصوصاً در این پنجاه و چند‏‎ ‎‏سال، که رجال در ایران پیدا نشود. تحصیلات را به طوری قرار دادند که‏‎ ‎‏رشد تحصیلی و انسانی پیدا نشود. ما را همچو ترساندند، همچو با‏‎ ‎‏تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان می ترسیدیم، به‏‎ ‎‏خودمان اعتماد نداشتیم. اگر یک کسی مریض می شد می گفتیم باید‏‎ ‎‏برود به خارج، در صورتی که طبیب داشتیم. همچو با ما رفتار کردند و ما‏‎ ‎‏را لرزاندند و ما را تهی کردند.(92)‏

29 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عدم رشد واقعی

‏در دبستانها بچه ها رفتند، آنجا هم با تبلیغات سوئی، با کتابهای منحرفی،‏‎ ‎‏آنها را منحرف کردند. بعد در دانشگاه که رفتند، عمال خود آنها نگذاشتند‏‎ ‎‏رشد صحیح بکنند. نگذاشتند دانشمندان صحیح تربیت بشود. اشخاص‏‎ ‎‏ملی صحیح، اشخاص اسلامی صحیح، تربیت بشود.‏‏(93)‏

26 / 2 / 58


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 71

انحراف به غرب یا شرق

‏این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همۀ ممالک اسلامی،‏‎ ‎‏مهمش این سلطۀ فرهنگی بوده است. در آن مراکز تربیت می شدند‏‎ ‎‏بچه های ما به تربیتهایی که وقتی که از دانشگاهها بیرون می آمدند‏‎ ‎‏طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند. همین جوانهایی که شما ملاحظه‏‎ ‎‏می کنید که الآن یا برای چین یا برای شوروی یا برای امریکا در ممالک‏‎ ‎‏مختلف فعالیت می کنند، و الآن در ایران خصوصاً ‏‏[‏‏فعالیت‏‏]‏‏ می کنند،‏‎ ‎‏اینها بسیارشان از همین دانشگاهها بیرون آمده اند، یعنی با این تربیت‏‎ ‎‏بیرون آمده اند که خودتان چیزی نیستید! عمال آنها، چه آنهایی که‏‎ ‎‏قلمفرسایی می کردند و غربزده بودند، و چه آنهایی که در مدارس ما‏‎ ‎‏مشغول تربیت بودند، اینها همه این معنا را متفق الکلمه بودند که ما‏‎ ‎‏خودمان ازمان چیزی نمی آید! ما باید دنبالۀ غرب باشیم، یا دنبالۀ شرق‏‎ ‎‏باشیم. مصیبت بزرگ برای مسلمین همین فرهنگی است که در بین‏‎ ‎‏مسلمین رواج پیدا کرده، و جوانهای ما را می کشاند یا به آن طرف یا به‏‎ ‎‏آن طرف. در ایران اکثراً طرف امریکا هستند، با صورت اینکه ما‏‎ ‎‏کمونیست هستیم!(94)‏

30 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حمله به فرهنگ

‏فرهنگ می تواند حل عقده ها را بکند. اگر فرهنگ، یک فرهنگی شد که‏‎ ‎‏انسان بارآورد، متعهد بارآورد، معتقد به یک ماورا بارآورد، معتقد به‏‎ ‎‏اینکه اگر این از دیگری باشد این مسئولیت دارد، اگر این‏‎[5]‎‏ دزدی باشد‏‎ ‎‏مسئولیت دارد، آنکه اعتقاد به این معنا دارد و ایمان دارد به یک پرده‏‎ ‎‏ماورای این عالم، آن است که می تواند مملکت حفظ بکند؛ آن است که‏‎ ‎‏اگر در مقابل اینکه یک خیانت بکند همۀ چیزها را بهش بدهند زیر بار‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 72

‏  نمی رود. او مثل حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ قسم می خورد ـ به حسب‏‎ ‎‏روایتی که هست توی نهج البلاغه ‏‎[6]‎‏ـ که اگر چنانچه همۀ اقالیم دنیا را‏‎ ‎‏به من بدهند که بخواهم یک ظلمی بکنم، اینقدر که یک چیزی را از‏‎ ‎‏دهن یک مورچه من بگیرم، ظلم است من نمی کنم. البته کسی او‏‎ ‎‏نمی شود؛ لکن مقدرات یک کشوری دست شماست. اینها که به‏‎ ‎‏فرهنگ حمله کردند، به مدارس قدیمه حمله کردند، به دانشگاهها‏‎ ‎‏حمله کردند ـ حملۀ باطنی یا ظاهری ـ اینها می خواهند نگذارند از‏‎ ‎‏دانشگاه آدم بیرون بیاید، از مدارس قدیمه انسان پیدا بشود. و لهذا‏‎ ‎‏جلوی فرهنگ ما را محکم گرفتند که پیش نرویم. برای اینکه اگر‏‎ ‎‏چنانچه از فرهنگ کسانی که بعد مقدرات مملکت دست آنهاست، از‏‎ ‎‏فرهنگ یک اشخاص متعهد و صحیح، بیرون بیایند، کلاه آنها پس‏‎ ‎‏معرکه است. و اگر یک اشخاصی بیرون بیایند که مبالات به هیچی‏‎ ‎‏ندارند، جز طعمه چیزی نمی فهمند، آنها، آنهایی است که آنها صیدش‏‎ ‎‏می کنند. طعمه ها را آنها بهتر از کسان دیگر می دهند. منصبها را آنها‏‎ ‎‏بهتر می دهند، مالها را آنها بهتر می دهند، و اینها را تحت استعمار و‏‎ ‎‏استثمار قرار می دهند.(95)‏

1 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سد راه رشد انسانی

‏نخواستند در دانشگاههای ما انسان درست بشود. از انسان‏‎ ‎‏می ترسیدند. کوشش کردند که نیروی انسانی ما را نگذارند رشد بکند؛‏‎ ‎‏نیروی انسانی ما را نگذارند جلو برود؛ کوشش کردند؛ با هر ترتیبی که‏‎ ‎‏توانستند؛ با هر نقشه ای که داشتند. عمدۀ کارشان روی انسانها بود که‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 73

‏  انسانها را نگذارند رشد بکنند.(96)‏

16 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شستشوی مغزی

‏راجع به دانشگاه، چون انعکاس دنیایی اش به نظرشان این بود که‏‎ ‎‏دانشگاه را نمی شود بست، دانشگاه را باز گذاشتند. لکن نه دانشگاهی که‏‎ ‎‏به درد یک ملتی بخورد و دردی را از ملت دوا کند. دانشگاه را به یک‏‎ ‎‏صورتی درآوردند که اشخاصی که از آنجا خارج بشوند به درد همانها‏‎ ‎‏بخورند. آنقدر تبلیغات کردند از غرب، از جلو رفتن غرب، آنقدر تبلیغات‏‎ ‎‏کردند که جوانهای ما را از همان دانشگاه، غربی بار آوردند. از همان‏‎ ‎‏دانشگاه روی تعلیماتی که اساتید، بعضی از اساتیدی ـ را ـ که اینها از خود‏‎ ‎‏آنها بودند، تبلیغات کردند، جوری که جوانهای ما جوانهایی شدند که به‏‎ ‎‏درد آنها می خورند؛ نه به درد کشور ما. مغزهای اینها را شستند. به جای‏‎ ‎‏مغزهای انسانی و ایرانی، غربی گذاشتند، به حیث ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ اعتقاد بچه ها و‏‎ ‎‏جوانان ما این شد و حالا هم شاید خیلی شان این باشد که باید همه چیز‏‎ ‎‏ما غربی باشد. به طوری تبلیغات کردند که الآن هم همین طور است.‏

‏     در عین حالی که طبیب داریم، یکی که مریض می شود می گویند‏‎ ‎‏اروپا باید ببریم! این برای این است که خودمان را از دست دادیم.‏‎ ‎‏استقلال فکری دیگر حالا نداریم. همه اش دنبال این هستیم که غرب‏‎ ‎‏چکاره است.(97)‏

21 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سد راه دانشگاه اسلامی ـ انسانی

‏نگذاشتند دانشگاه اسلامی باشد، دانشگاه انسانی باشد. مدارس ما را‏‎ ‎‏نگذاشتند درست ما درس بخوانیم. فشارها، اختناقها در آن زمان، در‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 74

‏  این زمان؛ هر کدام به یک شکلی.(98)‏

23 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

طرحهای انحرافی

‏دانشگاه را احتمال می دادند که یک وقت در مقابل اینها بایستد، دانشگاه‏‎ ‎‏را هم با طرحهایی نگذاشتند دانشگاه صحیح برای این مملکت‏‎ ‎‏باشد.(99)‏

12 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ترس از دانشگاه و دانشگاهیان

‏اینها از دانشگاهْ هم می ترسیدند. می دیدند که خوب اینها یک قوۀ‏‎ ‎‏متفکره ای هستند که جوان هم هستند، ممکن است از اینجا باز یک‏‎ ‎‏قدرتی پیدا بشود در مقابلشان، دانشگاه ‏‏[‏‏را‏‎ ‎‏]‏‏هم به طریقهای مختلف‏‎ ‎‏کوبیدند. طریقهای مختلفی داشتند تا توانستند اینها را به واسطۀ‏‎ ‎‏همین تبلیغات منحرف کردند؛ اذهانشان را منحرف کردند. یک کارهای‏‎ ‎‏مهمی اینها کردند برای اینکه طبقۀ جوان را هر چه هست مشغول کنند‏‎ ‎‏به خودشـان و نگذارنـد که اینهـا در مقدّرات مملکت دخـالت بکنند. اگر‏‎ ‎‏دانشگاه را به حال خودش می گذاشتند و تبلیغات در کار نبود و‏‎ ‎‏کارشکنی در کار نبود، از دانشگاه خوب متفکرهایی پیدا می شدند که در‏‎ ‎‏فکر این بودند که دارند دیگران می چاپند ما را، یک علاجی بکنیم.‏

‏     اینها طبقۀ جوان را، که این کارها از آنها می آمد و می آید، به‏‎ ‎‏طریقهای مختلف مشغول می کردند.(100)‏

30 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 75

کوبیدن روحانیت و دانشگاهی

‏دانشگاه را نمی توانستند آن وقت، روی اینکه مثلاً از دنیا یک چیزی‏‎ ‎‏داشتند، نمی توانستند به آن ترتیب حمله کنند به آن. آن وقت از راه‏‎ ‎‏تبلیغات و از راه تعلیماتِ بر خلافِ مسلک صحیح پیش آمدند، و‏‎ ‎‏برنامه های استعماری داشتند. این دو قدرت را اینها ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ اعتقادشان این‏‎ ‎‏بود که اگر اینها قوه پیدا بکنند، ممکن است که سایر ملت هم دنبال اینها‏‎ ‎‏بیایند و نگذارند کارها انجام بگیرد. و لهذا در رأس برنامه کوبیدن‏‎ ‎‏روحانیت بود، و کوبیدن دانشگاهیها.(101)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مأموریت ویژه

‏در طول تاریخ، و در این پنجاه و چند سال اخیر، مأموریت داشتند اینها‏‎ ‎‏برای اینکه ما را عقب نگه دارند، نگذارند که یک دانشگاهی داشته‏‎ ‎‏باشیم؛ نگذارند که یک دبیرستان صحیح داشته باشیم. یک مأموریتی‏‎ ‎‏بود که آن مراکزی که از آن مراکز ممکن است که انسانهای آگاه پیدا‏‎ ‎‏بشوند آن مراکز را نگذارند که رشد بکند.(102)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تباهی جوانان

‏در دانشگاهها دنبال این بودند که آنهایی که می خواهند بچه ها را تربیت‏‎ ‎‏کنند اشخاصی باشند که تربیتی که می کنند تربیت نباشد؛ عقب راندن‏‎ ‎‏باشد. و از حیث اخلاق هم تربیت اخلاقی نباشد به آن معنایی که ما‏‎ ‎‏می گوییم؛ تربیت اسلامی در کار نباشد؛ بلکه یک تبلیغاتی باشد که این‏‎ ‎‏جوانهای ما را تباه کند.(103)‏

28 / 6 / 58

*  *  *


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 76

وابستگی فکر، مانع اصلی استقلال

‏مملکت مـا الآن یک مملکتـی است که اینطوری درست آنـرا کـردند؛ به‏‎ ‎‏صـورت یک غربـزدگی. نه به معنـای واقعی که در غرب هست، این جور‏‎ ‎‏نیست که آن چیزی که در غرب است، از مسائل، از علوم، از‏‎ ‎‏اینها، عینش هم در اینجا باشد. اینها دانشگاه را می خواهند تا یک‏‎ ‎‏حدود معینّی جلو ببرند. آن هم محتوای اخلاقی در آن درست نباشد، و‏‎ ‎‏محتوای دینی آن نباشد. محتوایش هم علمی به آن معنایی که پیش‏‎ ‎‏خودشان هست نباشد. نمی خواهند اینها که در ایران یک طبیبی تربیت‏‎ ‎‏بشود که آن طبیب بتواند یک کاری بکند، حتی آن طبیبهایی هم که تا‏‎ ‎‏آن حدود تربیت شده اند مردم را به اینها بدبین کردند. تمام حرفها این‏‎ ‎‏است که تا یک کسی لوزه اش هم فرض کنید که درد می گیرد، این راه‏‎ ‎‏می افتد برای انگلستان، راه می افتد برای اروپا! از آن طرف تبلیغ کردند‏‎ ‎‏که شما هیچ ندارید، خودتان اصلاً چیزی نیستید. از آن طرف هم‏‎ ‎‏نگذاشتند که ما این استعدادهایی که داریم و جوانهای ما ـ این‏‎ ‎‏استعدادهایی که دارند ـ رشد کنند. از همه اطراف ما را وابسته کردند. ‏

‏     و تا این وابستگی فکری هست در ما که همۀ نظرمان به این است که‏‎ ‎‏ما همه چیزمان را از غرب باید بیاوریم، و هر وقت هم که هر عیبی پیدا‏‎ ‎‏می کنیم غرب باید این را معالجه بکند، تا این وابستگی هست، ما‏‎ ‎‏نمی توانیم استقلال پیدا کنیم. هیچ نحو استقلالی حاصل نمی شود، الاّ‏‎ ‎‏اینکه ما خودمان را بشناسیم که ما خودمان هم فرهنگ داریم؛ خودمان‏‎ ‎‏هم همه چیز داریم؛ و احتیاج به غرب در این امور نداریم؛ و آنی که آنها به‏‎ ‎‏ما می دهند آن نیست که واقعیتِ رشدآوری باشد؛ آن است که ما را‏‎ ‎‏می خواهند در یک حدّی نگه دارند.(104)‏

14 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 77

مانع تراشی در مسیر ترقی و رشد

‏اینها همه چیز را خراب کردند. و بالاتر از همه چیز که خراب کردند،‏‎ ‎‏دانشگاهها و مراکز تحصیل بود. اینها از باب اینکه می ترسیدند که در‏‎ ‎‏دانشگاه، اشخاص صحیح تربیت بشود و مقابلشان بایستد،‏‎ ‎‏نمی گذاشتند که دانشگاهها آنطوری که باید مشغول کار بشوند. تحت‏‎ ‎‏نظر خودشان اداره می شد، و تحت نظر خودشان تعلیمات به آن قدری‏‎ ‎‏که مفید به خودشان بود فعالیتها هم به همان حد بود. و روی این اصل،‏‎ ‎‏نیروی انسانی ما را نگذاشتند که ترقی بکند و رشد بکند. و حالا که‏‎ ‎‏مجالی اگر بگذارند پیدا بشود، باید از سر شروع کنند.(105)‏

6 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تربیت غربی در دانشگاه

‏اینهایی که در دانشگاهها هستند ـ بعضیشان البته ـ پنجاه سال اینها از‏‎ ‎‏غرب به مغزهای آنها بیماری تزریق شده و تربیت شدند اینها به همان‏‎ ‎‏تربیتهای غربی؛ و آنها اینها را هم آماده کردند برای اینکه جوانهای ما را‏‎ ‎‏آنطوری بار بیاورند. شما بخواهید که فوراً این بیمارها سالم بشوند، یا این‏‎ ‎‏بیمارها را کنار بگذارید و سالم پیدا بکنید، این توقع غیرمعقولی است.‏‎ ‎‏من می دانم که در همۀ قشرها، و خصوصاً در مراکز تعلیم و تربیت که‏‎ ‎‏بیشتر خارجیها عنایت داشتند به نگهداری آنها در یک سطح معینی، یا‏‎ ‎‏منحرف کردن آنها از آن راهی که باید بروند. ‏

‏     آن قدری که به دانشگاهها آنها عنایت داشتند که نگذارند رشد‏‎ ‎‏بکنند، بلکه آنها را به مسیر دیگری ببرند، به راه دیگری ببرند، شاید به‏‎ ‎‏جاهای دیگر اینقدرها عنایت نداشتند. در یک همچو مسیری که آنها‏‎ ‎‏عمال خودشان را وادار کردند و جوانهای ما را به مسیر دیگری بردند،‏‎ ‎‏شما متوقع نباشید که فوراً آنها از آن مسیر برگردند و به مسیر ملت‏‎ ‎‏بیایند، لکن مأیوس نباشید. ملت راه خودش را پیدا کرده است، شما‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 78

‏  جوانها راه خودتان را پیدا کردید.(106)‏

7 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اغفال مردم

‏امیدوارم که جوانهای ما، اساتید ما، اساتید دانشگاه ما، همۀ نویسندگان‏‎ ‎‏ما، روشنفکرهای ما همه بیدار بشوند، متوجه بشوند که غفلتها شده‏‎ ‎‏است. تا حالا اغفالمان کردند، مغزهای ما را عوض کردند. باید همه دست‏‎ ‎‏به هم بدهیم، نویسنده کمک کند به این نهضت، گوینده کمک کند به این‏‎ ‎‏نهضت، روزنامه ها کمک کنند به این نهضت. نه اینکه روزنامه ها را آدم‏‎ ‎‏ببیند ـ بعضی روزنامه ها را گاهی من می بینم، غیر این معروفها ـ بعضی از‏‎ ‎‏آنها را می بینم سر تا ته آن چیزهایی است که به حال این ملت مضر‏‎ ‎‏است. در بین همین روزنامه ها هم باز پیدا می شود، البته یک دسته ای‏‎ ‎‏هستند نمی خواهند، ‏‏[‏‏اما‏‏]‏‏ یک دسته ای منافعشان را به این دیدند که‏‎ ‎‏غربیها در اینجا حکومت بکنند؛ یا امثال این خائنها بیایند سر کار، آنها‏‎ ‎‏نمی خواهند. اما آنهایی که اینطور نیستند، آن دسته از نویسنده ها، از‏‎ ‎‏روشنفکرها، از اساتید دانشگاه، از معلّمین، از سایرین که اینطور‏‎ ‎‏نیستند، و جوانها ـ که باز اینطور بلااِشکال نیستند، برای اینکه آنها در‏‎ ‎‏رژیم سابق کاری نداشتند تا آنطور بشوند ـ باید فکر این معنا باشند که ما‏‎ ‎‏خودمان انسانیم؛ ما خودمان فرهنگ داریم؛ ما خودمان می توانیم‏‎ ‎‏تربیت و تعلیم کنیم؛ و می توانیم کار انجام بدهیم و مشغول بشویم. حالا‏‎ ‎‏اول وقت است، اولی است که دست این جنایتکارها کوتاه شده است از‏‎ ‎‏مملکت ما. آنها هم که ما را می چاپیدند آنها هم حالا دستشان کوتاه‏‎ ‎‏شده. ما به فکر این باشیم که خودمان را درست بکنیم. اول مطلب این‏‎ ‎‏است که این جوانهای ما درست بشوند. این جوانهایی که در آتیه باید این‏‎ ‎‏مملکت را حفظ کنند، این مملکت را اداره بکنند، اینها باید درست‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 79

‏  تربیت بشوند و اصلاح بشوند.(107)‏

11 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دزدیدن مغزها

‏وضع جوری شده است که هر کس هر مرضی پیدا می کند راه می افتد‏‎ ‎‏برای خارج. این برای چیست؟ برای اینکه مغز ما دزدیده شده است و‏‎ ‎‏یک مغز دیگری جای آن گذاشته شده؛ مغز استعماری! یک مغز‏‎ ‎‏استعماری ما الآن داریم. و تا این مغز استعماری را ما عوض نکنیم یک‏‎ ‎‏مغز استقلالی جایش نگذاریم نمی توانیم این مملکت را اداره کنیم. هر‏‎ ‎‏چه بخواهید هم درست کنید نمی شود. کوشش کنید که این مغز عوض‏‎ ‎‏بشود. اساتید دانشگاه ما کوشش کنند که این جوانهای ما مغزهاشان‏‎ ‎‏عوض بشود. یک مغز استقلالی باشد، نه استعماری. آن مغزی نباشد که‏‎ ‎‏درست کردند برای ما و مغز خودمان را از ما گرفتند. مستقل باشند اینها.‏‎ ‎‏فرهنگ هم باید اینطور باشد. اقتصاد هم باید اینطور باشد.(108)‏

21 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

القای باورهای تحمیلی

‏یکی از به اصطلاح دانشمندان‏‎[7]‎‏ ما که در زمان سابق بود و بعد هم فوت‏‎ ‎‏شد، او در ایران گفته بود که ما تا همه چیزمان انگلیسی نشود نمی توانیم‏‎ ‎‏درست کنیم خودمان را. یک همچو مغزهایی که همه چیز را از آنجا‏‎ ‎‏می دانند. و مع الأسف دامن زدند تمام تبلیغاتی که بوده است در عرض‏‎ ‎‏این سالهای طولانی، دامن زدند به اینکه به ما باور بدهند ـ به ما ـ و‏‎ ‎‏تحمیل کنند به ما که خودمان آدم نیستیم. تحمیل کردند به ما، تا یکی‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 80

‏  دلش درد می گیرد برود اروپا. یکی می خواهد چند تا کلمه چیزی یاد‏‎ ‎‏بگیرد برو اروپا. شما اگر اینهایی که رفتند اروپا و تحصیل به خیال‏‎ ‎‏خودشان کردند بیاورید با آن کسی که صحیح در اینجا تحصیل کرده‏‎ ‎‏باشد، البته اینجا هم تحصیل صحیحی برای ما درست نکردند، اگر‏‎ ‎‏مقایسه کنید می بینید که اینکه رفته اروپا، رفته تفریح بکند، رفته کاغذ‏‎ ‎‏بگیرد بیاید اینجا، تحمیل مردم بشود، اجازه بگیرد؛ اجازۀ تحمیل به‏‎ ‎‏مردم. این دیپلمی را که به جوانهای ما می دهند خیلی آسانتر و زودتر‏‎ ‎‏است از آنکه به خودشان می دهند. برای اینکه خودشان می خواهند‏‎ ‎‏دانشمند بشوند، ما را می خواهند نگذارند. ما را همچو کردند که هرچه‏‎ ‎‏هست از آنجاست و خودتان هیچ چیز نیستید.(109)‏

14 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آزادی صادراتی

‏آزادی صادراتی! آزادی است که بچه های ما را به فحشا کشاند و مراکز‏‎ ‎‏فساد هرچه خواست زیاد شد به اسم آزادی. به اسم آزادی همۀ‏‎ ‎‏مطبوعات ما در خدمت آنها بودند. برای اینکه، این بچه های ما را،‏‎ ‎‏جوانهای ما را از دانشگاه منصرف کنند و به فحشا بکشند. در عین حالی‏‎ ‎‏که دانشگاه باز یک دانشگاه مطلوب نبود. لکن همین مقدارش هم‏‎ ‎‏دوست نداشتند اینها باشد.(110)‏

14 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه استعماری

‏در دانشگاهها یک جور، به یک وسیله، یک دانشگاه استعماری درست‏‎ ‎‏کرده بودند برای ما که جوانهای ما وقتی آنجا می رفتند، وقتی که بیرون‏‎ ‎‏می آمدند به نفع دیگران بیشتر صحبت می کردند تا به نفع خودشان.‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 81

‏  تربیت اینطوری می خواستند بکنند.(111)‏

14 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

روشنفکران دانشگاهی بریده از مردم

‏اگـر ما ترتیبـی اصـولی در دانشگاههـا داشتیـم، هـرگز طبقـۀ‏‎ ‎‏روشنفکر دانشگاهی ای نداشتیـم که در بحـرانی ترین اوضـاع ایران در‏‎ ‎‏نزاع و چند دستگی با خودشان باشند و از مردم بریده باشند و از آنچه‏‎ ‎‏که بر مـردم می گـذرد چنـان آسـان گذرنـد که گـویی در ایـران نیستند.‏‎ ‎‏تمـام عقب ماندگیهـای مـا به خـاطر عدم شنـاخت صحیح اکثر‏‎ ‎‏روشنفکـران دانشگـاهی از جـامعۀ اسلامی ایـران بود، و متـأسفـانه‏‎ ‎‏هم اکنون هم هست. اکثر ضربـات مهلکی که به این اجتمـاع خـورده‏‎ ‎‏است از دست اکثـر همیـن روشنفکـران دانشگاه رفته ای، که همیشه‏‎ ‎‏خود را بـزرگ می دیـدند و می بیننـد و تنهـا حرفهایی می زدند و‏‎ ‎‏می زننـد که دوست به اصطلاح روشنفکـر دیگـرش بفهمد، و اگـر مردم‏‎ ‎‏هیچ نفهمنـد، نفهمند. زیرا دیگر چیزی که مطرح نیست مردمند، و‏‎ ‎‏تمام چیزی که مطرح است خود اوست، برای اینکه بدآموزیهای‏‎ ‎‏دانشگاهی زمان شاه، روشنفکر دانشگاهی را طوری بار می آورد که اصولاً‏‎ ‎‏ارزشی برای خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اکنون هم‏‎ ‎‏نیست.(112)‏

1 / 1 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جدایی تربیت از تعلیم

‏تربیت در کنار تعلیم نبوده است. و لهذا آن چیزی که از دانشگاههای ما‏‎ ‎‏بیرون آمده است، یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت‏‎ ‎‏خودش دلسوز باشد، و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 82

‏  دست بیاورد، ما نداریم.(113)‏

1 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه و تربیت غربی

‏آنچه که ما می خواهیم بگوییم این است که دانشگاههای ما،‏‎ ‎‏دانشگاههای وابسته است. دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری‏‎ ‎‏است. دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت می کنند، تعلیم می کنند،‏‎ ‎‏اشخاصی هستند که غربزده هستند. معلمینْ بسیاری شان غربزده‏‎ ‎‏هستند و جوانهای ما را غربزده بار می آورند.(114)‏

1 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

گرایش دانشگاهیان به مکاتب انحرافی

‏این چه دستی بود که دانشگاه ما را به آن صورت درآورد، که اشخاصی که‏‎ ‎‏از آن بیرون آمدند، مگر یک دستۀ متعهد، انحرافی بودند، و گرایش به‏‎ ‎‏مکتبهای دیگر داشتند؟(115)‏

3 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه در خدمت اجانب

‏ما هر بنگاهی را که، هر کارخانه ای را، از آن چیزی که بیرون می دهد‏‎ ‎‏می فهمیم چیست. آن کارخانه ای که شکر بیرون می دهد می بینیم‏‎ ‎‏شکرش چطور است. می فهمیم کارخانه اش چطور است. آنکه فرض‏‎ ‎‏کنید که فاستونی بیرون می دهد ما می فهمیم چطور است. ما از این‏‎ ‎‏محصول کارخانۀ دانشگاهمان باید بفهمیم چی بوده، این محصولش‏‎ ‎‏چه بوده. این آقایانی که می گویند که ما خودمان در این یک سال،‏‎ ‎‏دانشگاه را چه کردیم، در این یک سال ما ببینیم این آقایان چه کرده اند؟‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 83

‏  محصولش چه بوده؟ در این پنجاه سال محصولش چه بوده؟ دراین‏‎ ‎‏پنجاه سال مثلاً یک میلیون دانشگاهی ملت برای ملت خدمت بکند نه‏‎ ‎‏برای دیگران، درست شده است؟ دانشگاه بیرون داده است افرادی که‏‎ ‎‏نظرشان این باشد که برای ملتشان کار بکنند و به دیگران مربوط‏‎ ‎‏نباشند؟ این کمونیستها از کجا آمده اند؟ این مارکسیستها از کجا‏‎ ‎‏آمده اند؟ از توی دانشگاهها. ما معلمها را از اینها می فهمیم. ما می فهمیم‏‎ ‎‏که دانشگاه داخلش چه بوده؛ برای اینکه محصولش این است. یک‏‎ ‎‏عده ای البته متعهد هستند، در هر جا هستند. اما دانشگاهی که چند‏‎ ‎‏میلیون جمعیت در آن باید باشد، و در عرض این پنجاه سال باید بیشتر‏‎ ‎‏از صد میلیون جمعیت از آن بیرون آمده باشد و آمده و رفته باشد، اگر‏‎ ‎‏بنا بود که این دانشگاه یک محصول دلخواهی داده بود بیرون، حالا‏‎ ‎‏گلستان بود مملکت ما، محتاج به جنگ نبودیم، محتاج به نهضت‏‎ ‎‏نبودیم، محتاج به انقلاب نبودیم. محصول آنجا یک محصول نامطلوبی‏‎ ‎‏بود که در هر پستی وارد شدند برای اجانب کار کردند. اینهایی که در‏‎ ‎‏این پستها وارد شدند، برای کی کار کردند؟ برای ملت کار کردند؟‏‎ ‎‏اینها محصول همین دانشگاه بودند، و از دانشگاه آمدند در وزارتخانه ها‏‎ ‎‏در رأس امور واقع شدند، و همه اش برای اجانب کار کردند. اگر اینها‏‎ ‎‏برای ایران کار کرده بودند، اگر دانشگاه در خدمت ایران بود، حالا ما‏‎ ‎‏دیگـر محتاج بودیم که جنگ و نزاع کنیم؟ دانشگاه دیگر مرکز این‏‎ ‎‏سنگربندیهـا می شد؟ ادارات مـا به این صورت درمی آمد که نکنند کار را،‏‎ ‎‏کم کاری بکنند و بیحالی بکنند؟ دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را‏‎ ‎‏بکند به این ملت. دانشگاه در خدمت دیگران بوده است. جوانهای ما را‏‎ ‎‏دانشگاهها اینطور کردند. الآن هم دنبال این هستند که نگذارند این‏‎ ‎‏دانشگاه یک دانشگاهِ در خدمت خود مردم باشد. ما که می گوییم‏‎ ‎‏دانشگاه اسلامی، ما می خواهیم که یک دانشگاهی داشته باشیم که روی‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 84

‏  احتیاجاتی که این ملت داشته باشد، کرسی داشته باشد و برای ملت‏‎ ‎‏باشد. تربیت نبوده است در این دانشگاه، تربیت بر ضد بوده است.(116)‏

3 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاهها در خدمت استعمارگران

‏ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته‏‎ ‎‏فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد، و فرهنگ همان باشد که‏‎ ‎‏در طول مدت سلطۀ رژیم فاسد کارفرمایان بی فرهنگ، این مرکز مهم‏‎ ‎‏اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند، که از دستاوردهای‏‎ ‎‏دانشگاهها به خوبی ظاهر می شود که جز معدودی متعهد و مؤمن که‏‎ ‎‏علی رغم خواست دانشگاهها در خدمت کشور و اسلام بودند، دیگران جز‏‎ ‎‏ضرر و زیان چیزی برای کشور ما بار نیاوردند.(117)‏

23 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انحراف، نتیجه نظام دانشگاهی

‏اگر آمـوزش و پرورش صحیح باشد، مملکت ما از حیث فرهنگ باید‏‎ ‎‏خودکفا باشد، نه اینکه بعد از اینهمه سالها خرج و اینهمه سالها رنج‏‎ ‎‏برای این ملت رنجدیده اموالشان را به باد بدهیم، و هزینه های‏‎ ‎‏هنگفت بسیار زیاد خرج این مسائـل بشـود، و باقی این امت گـرسنگی‏‎ ‎‏بخـورد. آنی که از اینهـا بیـرون می آید یک ماشینی است که از ایـن طرف‏‎ ‎‏مسلمـان را می اندازنـد توی آن، از آن طـرف کمونیستهـا بیرون‏‎ ‎‏می آینـد! از این طـرف افراد مؤمـن را می اندازنـد توی آن، از آن طرف‏‎ ‎‏غیر مؤمن از کار در می آیـد. از آن طـرف هم آن اشخاصی که به حسب‏‎ ‎‏فطرتشـان سالم بودنـد می ریزنـد تـوی این کارخـانه، از آن طرف وقتی‏‎ ‎‏در می آیـد یک آدم فـاسد در می آید. اگر اینطور بـاشد، معلوم می شود که‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 85

‏  ایـن دستگاه چه دستـگاهی بـوده. ما از نتیجۀ دستگاهها می فهمیم که‏‎ ‎‏این دستگاه چه است. ما این اشخاصی که در این پنجاه سال در حکومت‏‎ ‎‏اینجا بودند، در مجلس شورایش بودند به اصطلاح خودشان، در مجلس‏‎ ‎‏سنا بودند، این اشخـاص را ما باید ببینیم چه اشخاصی بودند که از‏‎ ‎‏همین دانشگاهها بیـرون آمدند. و از همین جاهایی که آموزش و پرورش‏‎ ‎‏هست و اینها بیرون آمدند. اگر اینها آموزش داشتند، اگر اینها پرورش‏‎ ‎‏داشتند که این مملکت ما را دو دستی تعارف نمی کردند به خارج.(118)‏

10 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نیم قرن بی هویتی

‏دانشگاه چه کرده در این پنجاه سال. اینهایی که می گویند که ما دانشگاه‏‎ ‎‏را حفظ کردیم، و ما دانشگاه را چه کردیم، خوب بیایند بگویند ببینیم که‏‎ ‎‏این دانشگاه در این پنجاه سالی که طاغوت بود و شما هم خدمتگزار‏‎ ‎‏طاغوت، چه کردید. عرضه کنید کارهایی را که کردید. عرضه کنید آن‏‎ ‎‏تعلیماتی را که کردید، و آن اشخاصی را که در آنجا تربیت علمی کردید.‏‎ ‎‏می گویید پرورش هم در کنار آموزش است. این پرورده های شما! این‏‎ ‎‏فرآورده های شما که در این مملکت، سرتاسر این مملکت مشغول عمل‏‎ ‎‏بودند، اینها وضع روحی شان، وضع عقیده ایشان، وضع اخلاقی شان چه‏‎ ‎‏بوده است؟ این چه بوده است که ما الآن بعد از یک سال و نیم یا یک‏‎ ‎‏قدری بیشتر که هی جدّیت شده است از اطراف که یک قدری اصلاح‏‎ ‎‏کنید امور را، حالا هم این آقای جوان بر می خیزند و می گویند که درآنجا‏‎ ‎‏زنهایی هستند که موجب کذا و کذا می شوند. و من می دانم که منحصر به‏‎ ‎‏آنجاست نیست، در وزارتخانه ها هم هست... مرکز فحشا نیست‏‎ ‎‏دانشگاهها. مرکز آموزش و پرورش باید باشد.(119)‏

10 / 4 / 59


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 86

کادرسازی برای استعمار

‏معلمها ـ مگر بعضی شان ـ اینها از استعمار بودند و برای آنها کار‏‎ ‎‏می کردند. و جوانهای ما را برای آنها بار می آوردند.(120)‏

10 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کشاندن کشور به دامن ابرقدرتها

‏شما پنجاه سال دیدید که در این حکومت جائر، دانشگاه بود، اساتید‏‎ ‎‏دانشگاه بودند و کشور ما را همان اساتید دانشگاه و همان دانشگاهها‏‎ ‎‏کشاندند به دامن اَبرقدرتها. این فاجعه بوده است برای این ملت که ابزار‏‎ ‎‏عملش، دست کسانی باشد که متعهد نیستند و به فکر خودشان‏‎ ‎‏نیستند. این فاجعه است که ابزار علم در دست اشخاصی باشد که متعهد‏‎ ‎‏نیستند و اخلاق اسلامی ندارند.(121)‏

27 / 9 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

گسترش فساد

‏دانشگاه دو راه دارد: راه جهنم و راه سعادت. راه ذلّت و مسکنت و‏‎ ‎‏نوکرمآبی و امثال اینها، و راه عظمت و عزّت و بزرگمنشی. دانشگاه همین‏‎ ‎‏دانشگاه را تا ما داریم فایده ندارد. ما دانشگاه پنجاه سال است داریم. و از‏‎ ‎‏دانشگاه هر چه فساد توی این مملکت پیدا شد از این اشخاصی بود که در‏‎ ‎‏دانشگاه تحصیل کرده بودند، تخصص هم شاید داشتند.(122)‏

27 / 9 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تربیت فاسد

‏تربیت فاسد از آن اوّلی که بچه های نورس ما در کودکستان می رفت تا آن‏‎ ‎‏آخر که جوانهای برومند ما که سرمایه های این کشور هستند، در‏‎ ‎‏دانشگاهها بودند. برنامۀ سابق همین بود که اینها از اینجا تا آخر طوری‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 87

‏  بار بیایند و طوری تربیت بشوند که تربیت مسکو باشد یا تربیت‏‎ ‎‏واشنگتن. مسأله این بود.(123)‏

2 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تُهی دیدن خود

‏در رژیم سابق جوری عمل کرده بودند و جوری ما را و جوانهای ما را‏‎ ‎‏تربیت کرده بودند که خودشان را تهی می دیدند از همه چیز، و می گفتند‏‎ ‎‏مصرف کنیم ما. و این را یک چیزی می دانستند! و حتی تعبیر بعضی ها‏‎ ‎‏این بود که خوب، چه عیب دارد، دیگران نوکرما هستند برای ما‏‎ ‎‏می آورند، ما هم مصرف می کنیم! غافل از اینکه خیر، ارباب شما هستند!‏‎ ‎‏و همه چیزهای شما را می برند به این صورت که می خواهیم به شما چیز‏‎ ‎‏بدهیم.(124)‏

26 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

منشأ بدبختیها

‏منشأ تمام این بدبختیها این اساتیدی بودند که متعهد نبودند، و زیر‏‎ ‎‏دست آنها افرادی بیرون آمدند که آن افراد جامعۀ ما را به هلاکت‏‎ ‎‏رساندند و مملکت ما را و سران مملکت ما را با شرق یا با غرب متصل‏‎ ‎‏کردند.(125)‏

10 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سیاست زدایی از دانشگاهها

‏برای جوانهای غیر روحانی ـ چه دانشگاهی ها و چه سایر جوانها ـ با‏‎ ‎‏طرزهای دیگری نقشه کشیدند تا آنها در میدان سیاست حاضر نباشند،‏‎ ‎‏و در اموری که کشور احتیاج به آن دارد دخالت نکنند. عدّۀ کثیری که در‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 88

‏  دانشگاهها و در مدارس بودند، با گماردن معلّمین و اساتیدی که بسیاری‏‎ ‎‏از آنها بر خلاف مسیر اسلام و بر خلاف مسیر ملت اسلامی بودند ‏‏[‏‏و‏‏]‏‎ ‎‏جوانهای ما را از آن راه منحرف می کردند، و آنها را مانع می شدند از اینکه‏‎ ‎‏برای اسلام زحمت بکشند. بدبین کرده بودند آنها را به روحانیت، و‏‎ ‎‏روحانیت را به آنها دو جبهه تشکیل شده بود: جبهۀ روحانیت، و جبهه‏‎ ‎‏دانشگاه. و از همین دو جبهه شدن آنها استفاده می کردند.(126)‏

14 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بیخبری از اسلام

‏آنهایی که در تربیت بچه ها وارد بودند اصلاً کاری ‏‏[‏‏نداشتند‏‏]‏‏ به اینکه این‏‎ ‎‏بچه تربیت اسلامی بشود تا یک روح بزرگ پیدا بکند که تحت سلطۀ‏‎ ‎‏اجانب واقع نشود و تحت سلطۀ داخل هم واقع نشود. وقتی آنها‏‎ ‎‏خودشان تعهد اسلامی نداشتند، بچه های ما هم همانطور تربیت‏‎ ‎‏می شوند. گروه گروه در دانشگاهها می رفتند و گروه گروه از دانشگاهها‏‎ ‎‏بیرون می آمدند و از اسلام خبری نبود و از تعهد اسلامی و اخلاق‏‎ ‎‏اسلامی خبری نبود.(127)‏

11 / 1 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سراپا شرقی یا غربی

‏درد این است که کشور ما را در این سنین زیادی که خارجیها پا باز کردند‏‎ ‎‏به آن و خصوصاً، در این پنجاه سال دورۀ سیاه پهلوی، آنطور تبلیغات‏‎ ‎‏کرده بودند و کردند که آنها می خواهند در ذهن ملت ما و جوانهای ما‏‎ ‎‏متمرکز کنند که ایران، اسلام، از عهدۀ اینکه یک علمی را، یک تخصصی‏‎ ‎‏را، یک صنعتی را ایجاد کند عاجز است؛ ما حتماً، باید دستمان را در همه‏‎ ‎‏چیزها به طرف شرق و کمونیست دراز کنیم یا دستمان را به طرف‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 89

‏  امریکا و ممالک غربی سرمایه داری. آنطور تبلیغات کرده اند که می گویند‏‎ ‎‏باید ما در تمام چیزها از سر تا به پا غربی بشویم یا شرقی باشیم. من در‏‎ ‎‏ترکیه که بودم، مجسمه آتاتورک‏‎[8]‎‏ را که در بعضی میدانها گذاشته بودند‏‎ ‎‏دیدم که دستش را بلند کرده بود، گفتند که این دست را طرف غرب بلند‏‎ ‎‏کرده و می خواهد بگوید که ما باید هر چه داریم از غرب بیاید. در سایر‏‎ ‎‏ممالک اسلامی هم تبلیغات را طوری کرده بودند که ما در هر امری باید‏‎ ‎‏مستشار از غرب یا از شرق بیاوریم و اصلاً، مغز ایرانی لایق این نیست که‏‎ ‎‏یک کار مثبتی بتواند انجام بدهد، حتی کشاورزی هم نمی تواند. این یک‏‎ ‎‏برنامه ای بوده است که ریخته شده بوده است و تبلیغاتی که در دنبال این‏‎ ‎‏برنامه به وسیع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسیاری از افراد ما را، به‏‎ ‎‏اینکه ما هیچی نداریم و نمی توانیم هم داشته باشیم؛ ما باید حتماً،‏‎ ‎‏برویم یا به طرف غرب و در بلوک غربی واقع بشویم تا آنها به ما ترحم‏‎ ‎‏کنند و حاجتهایی که ما داریم آنها برآورده کنند و یا باید به طرف شرق‏‎ ‎‏کمونیست برویم تا آنها این عمل را انجام بدهند. و الآن هم مغزهایی‏‎ ‎‏هست، که خود را مغز متفکر می دانند، باز باورشان نشده است که خود ما‏‎ ‎‏هم می توانیم آدم باشیم. آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز‏‎ ‎‏متفکر یک ملت است، باید از وابستگیهای به شرق و غرب کنار برود و‏‎ ‎‏نمی شود که کنار برود الاّ اینکه فرم اسلامی پیدا بکند، آن این نیست که‏‎ ‎‏دانشگاه ما نباید علم و صنعتی تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب‏‎ ‎‏صلوة را به جا بیاورد! این یک مغالطه ای است که تا صحبت «دانشگاه‏‎ ‎‏اسلامی» می شود و اینکه باید انقلاب فرهنگی پیدا بشود، فریاد می زنند‏‎ ‎‏آنهایی که می خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب‏‎ ‎‏بکشانند، که اینها با تخصص مخالف اند، با علم مخالف اند. خیر، ما با‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 90

‏  تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکری اجانب‏‎ ‎‏مخالفیم. ما می گوییم که تخصصی که ما را به دامن امریکا بکشد یا‏‎ ‎‏انگلستان یا به دامن شوروی بکشد یا چین، این تخصص، تخصص‏‎ ‎‏مهلک است، نه تخصص سازنده.‏

‏     ما می خواهیم متخصصینی در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت‏‎ ‎‏خودشان باشند، نه برای کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا طرف غرب.‏‎ ‎‏ما می خواهیم که تمام اداراتی که در این کشور هست و تمام جاهایی که‏‎ ‎‏صنعت می خواهند ایجاد کنند و می خواهند این مملکت ‏‏[‏‏وارد‏‏]‏‏ در‏‎ ‎‏صنعت بزرگ بشود و در علم، ما می خواهیم این علم و صنعت و همه‏‎ ‎‏چیزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصی که در‏‎ ‎‏خدمت اجانب است ضررش از همه چیزها بالاتر است. علمی که ما را‏‎ ‎‏بکشد به طرف امریکا یا شوروی آن علم علم مضر است؛ آن علمی است‏‎ ‎‏که برای ملتها هلاکت می آورد. اشخاصی که در دانشگاه سابق تربیت‏‎ ‎‏شدند ـ الاّ قلیلی از آنها ـ اینها برای کشور ما اگر ضرر نداشتند که‏‎ ‎‏داشتند، نفعی نداشتند.(128)‏

4 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقید کردن فکرها

‏فکرها را مقید کرده بودند در یک محدوده هایی و نمی گذاشتند که‏‎ ‎‏جوانی که تازه می خواهد وارد شود در جامعه، فکر آزاد داشته باشد‏‎ ‎‏وخودش مسائل را بررسی کند. این کودک از دبستان گرفته تا هر کجا‏‎ ‎‏برود، تحت تأثیر این معلم ها و...آنهاست. از بچگی بچه تحت تأثیر واقع‏‎ ‎‏می شود وحتی وارد دانشگاه می شد یک مصیبت بالاتر. وقتی چنین شد‏‎ ‎‏از دانشگاه که می آید بیرون نمی تواند برای کشور مفید باشد. اینکه اینها‏‎ ‎‏همه اصرار داشتند دانشگاه را منحرف کنند حسابشان صحیح نبود، زیرا‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 91

‏  وقتی بنا شد دانشگاه وجاهای مثل دانشگاه، انحراف در کارش ایجاد‏‎ ‎‏شود، دانشگاه نمی تواند افراد با استقلال فکری تربیت کرده ودردها را‏‎ ‎‏درمان کند.(129)‏

2 / 4 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آموزشهای شرقی و غربی در دانشگاهها

‏اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از‏‎ ‎‏دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصاً غربیها و‏‎ ‎‏اخیراً امریکا و شوروی قرار گرفت. و زبانها و قلمهای غربزدگان و‏‎ ‎‏شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزدۀ دانشگاهها در‏‎ ‎‏طول مدت تأسیس دانشگاهها و خصوصاً دهه های اخیر این خدمت‏‎ ‎‏بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و‏‎ ‎‏اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که برخلاف آن مسیر‏‎ ‎‏بودند و می باشند، لکن مع الأسف در اقلیت چشمگیر بودند.‏

‏     هجوم دانشجویان پس از طی کردن دوره های تحصیلی با‏‎ ‎‏آموزشهای غربی و شرقی در دبیرستانها و دانشگاههای ایران به سوی‏‎ ‎‏غرب و احیاناً شرق ـ که رهاوردی جز فرهنگ غربی و شرقی نداشت ـ‏‎ ‎‏چنان فاجعه ای به بار آورد که همۀ ابعاد جامعۀ ما را بی قید و شرط‏‎ ‎‏وابسته بلکه تسلیم به ابرقدرتها کرد؛ به طوری که جامعۀ ما با ظاهری‏‎ ‎‏ایرانی اسلامی محتوایی سرشار از غرب و شرقزدگی داشت.(130)‏

31 / 6 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انحراف تاریخی

‏البته انحراف فرهنگ ما ریشۀ تاریخی دارد و ما امروز مواجهیم با‏‎ ‎‏استادان و معلمانی بر پایۀ همین تربیت و با فرهنگی غربی که با مصالح‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 92

‏  اسلام و کشور ما به هیچ وجه وفق نمی دهد. تمام وابستگان و انگلهای‏‎ ‎‏خارجی زاییده شده از این دانشگاه غربی بوده اند. اجانب با فعالیت خود،‏‎ ‎‏مدارس و دانشگاههای ما را از محتوا خالی کردند.(131)‏

23 / 7 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ضربه های مهلک دانشگاه بر کشور

‏ضربه های مهلکی که بر کشور مظلوم ما در این پنجاه سال اخیر از‏‎ ‎‏دانشگاهها و اساتید منحرفی که با تربیت غربی بر مراکز علم و تربیت‏‎ ‎‏حکمفرما بودند وارد آمد از سر نیزۀ رضاخان و پسرش وارد نشد. البته‏‎ ‎‏اساتید و معلمان متعهدی بودند، لکن زمام امور در دست آنان نبود. ما از‏‎ ‎‏شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب‏‎ ‎‏و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطـۀ‏‎ ‎‏ابرقدرتهـا هستنـد و سرسپـردگانی می باشنـد که با هیچ منطقـی خلـع‏‎ ‎‏سلاح نمی شونـد، و هـم اکنون با تمام ورشکستگیها دست از توطئه‏‎ ‎‏علیـه جمهـوری اسلامـی و شکستـن ایـن سدّ عظیـم الهـی‏‎ ‎‏برنمی دارند.(132)‏

7 / 10 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

هویت وابسته به خارج

‏یک جای دیگری هم، که به طور دیگر با آن مبارزه کردند، دانشگاهها‏‎ ‎‏بود. دانشگاهها هم چنانچه یک دانشگاههای اسلامی ـ ملی بود، کسانی‏‎ ‎‏که از آنها بیرون می آمدند، می توانستند در مجلس بروند و دولت تشکیل‏‎ ‎‏بدهند و امثال اینها و نگذارند نفوذ اجانب دراین کشور زیاد بشود. آنجا را‏‎ ‎‏هم به یک وضع دیگری کوبیدند؛ یعنی، خود دانشگاهها را نریختند و‏‎ ‎‏تعطیل بکنند، برای آنها برنامه هایی گذاشتند، معلمهایی درست کردند،‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 93

‏  استادهایی درست کردند که آنها در خدمت آنان بودند تا دانشگاه را یک‏‎ ‎‏دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان ـ در یک وقت ـ به امریکا ـ‏‎ ‎‏در آخر ـ اینطور درست بکنند که افرادی که از اینها بیرون بیایند ـ الا‏‎ ‎‏کمی از آنها ـ در خدمت اجانب باشند. این هم یک باب مفصلی است که‏‎ ‎‏محتاج به بحث زیاد است که دانشگاه ما را به صورتی در آوردند که‏‎ ‎‏ولیده های آن دانشگاه، و فرآورده های آن دانشگاه، آنهایی که از دانشگاه‏‎ ‎‏خارج می شدند و به خارج هم می رفتند و از خارج سوغات می آوردند،‏‎ ‎‏تمامش در خدمت آنها باشد. آنها اینطور میل داشتند. البته در بین اینها‏‎ ‎‏بعضیها هم بودند که آنطور نبودند، اما در یک اقلیت ناچیز واقع‏‎ ‎‏بودند.(133)‏

21 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اهداف بلند مدت استعمار

‏اینها می دانند با این ملت نمی شود با فشار و زور و سرنیزه رفتار کرد.‏‎ ‎‏قهراً آنها می خواهند یک نقشه ای بکشند. حواسشان هم خیلی جمع‏‎ ‎‏است و خیلی هم حوصله و صبر دارند.‏

‏     آنها برای پنجاه سال دیگر، برای سی سال دیگر حالا نقشه درست‏‎ ‎‏می کنند. حالا نقشه می کشند که سی سال دیگر نتیجه بگیرند؛ یعنی،‏‎ ‎‏اگر ـ خدای نخواسته ـ دانشگاه ما یک انحرافی پیدا بکند، بعد از سی سال‏‎ ‎‏نتیجه اش را آنها می گیرند. اگر در دانشگاه ما یک اشخاص غیر اسلامی‏‎ ‎‏ـ امثال اینها ـ وارد بشوند، اشخاصی که انحراف دارند وارد بشوند، ولو‏‎ ‎‏حالا نتوانند کاری بکنند ـ حالا هم عجله ندارند که کاری بکنند ـ کم کم‏‎ ‎‏همین دانشگاهیها را تبلیغ می کنند، صحبت می کنند، چه می کنند، چه‏‎ ‎‏می کنند، هواخورشان می کنند؛ بالاخره هم مقدرات یک مملکت بعد از‏‎ ‎‏این دوره با آنهاست. آنها وقتی مقدرات یک دولت را و ملت را در دست‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 94

‏  گرفتند، با یک انحرافی در دست گرفتند، آن وقت هست که اینها نتیجه‏‎ ‎‏می گیرند، با دست خود اینها، نتیجه می گیرند.(134)‏

7 / 6 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

چشم امید به امریکا

‏دانشگاه ما در آن وقت، در دست یک دسته از اشخاصی ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ که در یک‏‎ ‎‏وقتی انگلیسی و در اخیر، امریکایی محض بودند؛ یعنی، چشمشان‏‎ ‎‏طرف امریکا بود که ببینند چه می گوید تا اینها فرمان ببرند. یک دسته‏‎ ‎‏اقلیتی هم که از مردم شریف بودند در مجلس یا در دانشگاه، اینها در‏‎ ‎‏اقلیت بودند و نمی توانستند صحبت کنند؛ همراه کسی نداشتند. اینها‏‎ ‎‏باید خون جگر بخورند و در حضور آنها ببینند که این جنایات دارد وارد‏‎ ‎‏می شود.(135)‏

28 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ابزار اجرایی رژیم شاه

‏همۀ کارهایی که در رژیمهای منحرف انجام گرفته است به دست‏‎ ‎‏دانشگاهیهایی که انحراف داشته اند صورت گرفته است.(136)‏

14 / 3 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اداره دانشگاهها توسط غربزدگان

‏دانشگاههای ما به دست یک مشت غربزدۀ خودباخته، یا مزدور، اداره‏‎ ‎‏می شد. و دانشمندان متعهد در اقلیت بودند، و قدرت را از آنان سلب‏‎ ‎‏کرده بودند. و آن دستۀ اکثریتِ غربزده جوانان را عاشق غرب می کردند و‏‎ ‎‏فوج فوج به خارج می فرستادند. و در خارج دست استعمار کار خود را‏‎ ‎‏می کـرد، و جوانـان را در حدی که مطلـوب استعمـارگـران بود‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 95

‏  نگه می داشتند؛ و با افکار غربی و غیراسلامی و غیر ملی به کشور‏‎ ‎‏بازمی گرداندند. و این فاجعۀ قرن اخیر برای ممالک اسلامی و اشتباه‏‎ ‎‏آنها بود. و حدیث مفصل را از این مجمل باید خواند.(137)‏

12 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اتکا به ابرقدرتها

‏مع الأسف ما هم دانشگاهمان و هم مدارس علوم دینیه مان هر کدام از‏‎ ‎‏یک جهتی نواقص زیاد داشت و نمی شد. و نمی توانستند نواقص را رفع‏‎ ‎‏کنند. دانشگاه از جهت اینکه اصلاً اساسش اگر هم بر این نبود که ایران را‏‎ ‎‏به دامن قدرتهای بزرگ بیندازد، کم کم به آن قضیه کشیده شد، و‏‎ ‎‏جوان های عزیز ما را آن اشخاصی که مأمور بودند، به نحوی که آنها‏‎ ‎‏می خواستند تبلیغ و تربیت می کردند و بعد هم می فرستادند به خارج، و‏‎ ‎‏آنها رویشان کار می کردند و بعد هم که می آمدند، بسیاریشان اصلاً با‏‎ ‎‏دیانت بکلی مخالف بودند، و بسیاریشان هم بودند که اگر هم مخالف‏‎ ‎‏نبودند نمی توانستند کاری انجام بدهند. در هر صورت دانشگاه وضعش‏‎ ‎‏این بود.(138)‏

15 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دشمنی با ملت

‏این دانشگاه ما را آنطور کرد که هریک که از دانشگاه بیرون آمدند دشمن‏‎ ‎‏بودند با این ملت و وابسته بودند به کشورهای دیگری، به غرب. اگر‏‎ ‎‏استثنا داشت استثنا بسیار کم داشت.(139)‏

18 / 11 / 62

*  *  *

‏ ‏


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 96

خودباختگی فرهنگی

‏شما می دانید بیشتر کسانی که در دانشگاه بزرگ شده اند در عین حال که‏‎ ‎‏بعضی از آنان نماز هم می خوانند ولی معتقدند ایران باید زیر نظر‏‎ ‎‏کشورهای بیگانه باشد. می گویند ایران نمی تواند خودش را اداره کند. آیا‏‎ ‎‏ایرانی که با تمام فشارها خودش را حفظ کرده و انقلابش را به کشورهای‏‎ ‎‏دیگر صادر و ملتهای دیگر را بیدار نموده است، نمی تواند خودش را اداره‏‎ ‎‏کند.(140)‏

27 / 1 / 64

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انتخاب غربزدگان

‏از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و‏‎ ‎‏رؤسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و‏‎ ‎‏سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت‏‎ ‎‏قرار گیرند که قشر مؤثر را که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از‏‎ ‎‏کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که از ادیان مطلقاً، و‏‎ ‎‏اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان،‏‎ ‎‏متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان، و طرفدار‏‎ ‎‏سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در‏‎ ‎‏بعد از آن معرفی می نمودند.(141)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عدم نفوذ عناصر ملی ـ اسلامی به دانشگاهها

‏بـاید ملت غـارت شده بدانند که در نیم قـرن اخیر آنچه به ایـران و اسلام‏‎ ‎‏ضربۀ مهلک زده است قسمت عمـده اش از دانشگاههـا بوده است. اگر‏‎ ‎‏دانشگاهها و مراکز تعلیـم و تربیتِ دیگر با بـرنامه های اسلامی و ملـی در‏‎ ‎‏راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 97

‏جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن‏‎ ‎‏امریکا و شوروی فرو نمی رفت و هرگز قراردادهای خانه خراب کن بر ملت‏‎ ‎‏محروم غارتزده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران‏‎ ‎‏باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب‏‎ ‎‏قدرتهای شیطانی ریخته نمی شد و هرگز دودمان پهلوی و وابسته های‏‎ ‎‏به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل‏‎ ‎‏پارکها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از‏‎ ‎‏دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود و بستگان‏‎ ‎‏خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوۀ قضاییه و سایر ارگانها از‏‎ ‎‏دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ملت ما امروز گرفتار‏‎ ‎‏مشکلات خانه برانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی‏‎ ‎‏و ملی به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام‏‎ ‎‏می کند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه می یافت، امروز ما غیر‏‎ ‎‏امروز، و میهن ما غیر این میهن، و محرومان ما از قید محرومیت رها، و‏‎ ‎‏بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکده ها که هر یک‏‎ ‎‏برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این‏‎ ‎‏ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها‏‎ ‎‏اگر اسلامی ـ انسانی ـ ملی بود، می توانست صدها و هزارها مدرس به‏‎ ‎‏جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غم انگیز و اسفبار است که دانشگاهها و‏‎ ‎‏دبیرستانها به دست کسانی اداره می شد و عزیزان ما به دست کسانی‏‎ ‎‏تعلیم و تربیت می دیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان‏‎ ‎‏و شرقزدگان با برنامه و نقشۀ دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و‏‎ ‎‏ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها‏‎ ‎‏بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه‏‎ ‎‏می کردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 98

‏  می کردند.(142)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 99

  • )) اشاره به تصمیم رژیم شاه برای تشکیل دانشگاه اسلامی که در حقیقت طرحی برای تعطیل کردن حوزه های علمیه و دولتی کردن طلاب و روحانیون بود.
  • )) میرزا تقی خان امیرکبیر (1220 ـ 1268 ه . ق.) صدر اعظم خدوم ناصرالدین شاه و مؤسس دارالفنون که توسط ایادی آن پادشاه در حمام فین کاشان به شهادت رسید.
  • )) مزد ناچیز؛ پول بی ارزش.
  • )) اشاره به ادعاهای پوشالی شاه مخلوع است.
  • )) حضرت امام به شی ء کم ارزشی که مقابلشان قرار داشت اشاره دارند.
  • )) «والله لو اعطیت الاقالیم السبعة بما تحت افلاکها علی أن أعصی الله فی نملة أسلبها جلد شعیرة ما فعلت؛ به خدا، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من دهند، تا خدا را نافرمانی نمایم و پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بربایم، چنین نخواهم کرد»؛ نهج البلاغه؛ فیض الاسلام؛ خطبه 222.
  • )) سیدحسن تقی زاده (1256 ـ 1349 ه . ش.) نماینده چندین دوره مجلس شورای ملی و وزیر دارایی کابینه هدایت که در زمان وزارت وی قرارداد امتیاز نفت به مدت شصت سال دیگر تمدید شد. وی مدت مدیدی وزیر مختار ایران در انگلستان بود.
  • )) مصطفی کمال پاشا (1299 ـ 1357 ه . ق.) ملقب به آتاتورک که به دستور دولت انگلستان از اطاعت دولت عثمانی سرپیچی کرد و سلطنت مشروطه عثمانی را به جمهوری تبدیل نموده، کشور عثمانی را ترکیه نامید.