خلاصه و عصارۀ عالم وجود
انسان جامع تمام جهات عالم
انسان یک موجودی است که خدای تبارک و تعالی تا حالا او را خلق کرده است برای اینکه همۀ جهاتی که در عالم هست، در انسان هست، منتها به طور قوه است، به طور استعداد است، و این استعدادها باید فعلیت پیدا بکند، تحقق پیدا بکند.(44)
13 / 4 / 58
* * *
انسان نسخۀ عالم
انسان مجموعۀ همۀ عالم است. کأنه خدای تبارک و تعالی دو نسخه موجود فرموده است: یک نسخه تمام عالم؛ یک نسخۀ کوچک.(45)
2 / 4 / 58
* * *
انسان شامل عالم غیب و شهود
انسان یک نسخۀ کوچکی هست از همۀ عالم. یعنی جثۀ کوچک، یک نسخه ای از همه عالم هست. یعنی انسان در آن همۀ چیزهایی که در همه چیز هست، هست. تمام عوالم غیب و شهود در
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 71
انسان هست. منتها یک مقداریش بالفعل است. یک مقداریش بالقوه است.(46)
21 / 9 / 58
* * *
انسان، عصارۀ عالم
پس وجود انسان عصارۀ تمام عالَم و تمام موجودات است و وجودش یک نقشۀ کوچکی می باشد که از روی نقشۀ بزرگ عالم و کون کبیر از عقل اول تا آخرین نقطۀ وجود برداشته شده است و این وجود انسانی همانند یک نقشۀ کوچکی است که از وجود کل عالم کبیر برداشته شده است که «من عرف نفسه فقد عرف ربّه».(47)
* * *
انسان، خلاصۀ عالم
همۀ عالم هم خلاصه اش همین انسان است. انسان یک موجودی است خلاصۀ همۀ موجودات عالَم است از همۀ موجودات عالم یک چیزی در انسان هست و یک زیاده هم دارد.(48)
29 / 6 / 58
* * *
انسان، غایت عالم
چون تربیت نظام عالم ملک از فلکیّات و عنصریّات و جوهریّات و عرضیّات آن، مقدّمۀ وجود انسان کامل است و در حقیقت این ولیده عصارۀ عالم تحقّق و غایة القصوای عالمیان است و از این جهت آخر ولیده است، و چون عالَمِ مُلک به حرکت جوهریّۀ ذاتیّه متحرّک است و این حرکت ذاتی استکمالی است به هر جا منتهی شد آن غایت
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 72
خلقت و نهایت سیر است، و چون به طریق کلّی نظر در جسم کلّ و طبع کلّ و نبات کلّ و حیوان کلّ و انسان کلّ افکنیم انسان آخرین ولیده ای است که پس از حرکات ذاتیّۀ جوهریّۀ عالم به وجود آمده و منتهی به او شده، پس دست تربیت حق تعالی در تمام دار تحقق به تربیت انسان پرداخته است و الاِنسانُ هو الأوّل و الآخِر.(49)
* * *
انسان، جلوه گاه نور حق
انسان عصارۀ همه موجودات است و فشردۀ تمام عالم است. و انبیا آمده اند برای اینکه این عصاره بالقوّه را بالفعل کنند؛ و انسان یک موجود الهی بشود. این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوه گاه نور مقدس حق تعالی است.(50)
7 / 12 / 59
* * *
انسان، مظهر اسم اعظم
انسان مظهریت اسم اعظم الهی را داشته و اسم اعظم، جامع همۀ اسماء الهی می باشد و تمام اسماء الهیه در او فعلیت داشته؛ لذا آدم توانسته است خودش را به ملائکه عرضه بدارد تا بدانند کمالات آدم از آنان بیشتر است، هرچه همه دارند او تنها دارد.
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.(51)
* * *
انسان، مظهر جمیع اسما
چون انسان مرآت اسم جامع و مربوب اسم اعظم است، جامع جمیع تجلّیات اسماییه، جمعاً و فرقاً، تواند بود. پس به طریق فرق، هزار اسم
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 73
کلیِ الهی را بر قلب او هزار تجلی است؛ و جمعاً هر یک از اسما مزدوجاً با اسم دیگر یا با دو اسم یا سه اسم تا آخر اسما، و همین طور مراتب متصورۀ ترکیبات اسمایی در این هزار اسم کلی، به حسب هر ترکیبی، تجلی ممکن است واقع شود؛ و نیز قلب انسان، که قابل این تجلّیات است، خود مظهر جمیع اسما است، و به طریق کلی مظهر هزار اسم است؛ و به اعتبار مظهریت هر یک، جمعاً و تفریقاً، و در مراتب جمع به همان ترتیب که ذکر شد، تجلیات مختلف شود.(52)
* * *
انسان، جامع کون کبیر
در عالم طبیعت، هیولای اُولی که در مجرای سیر انسانی می افتد، چون آن حصّه بذر عالم غیب است و در حقیقت جامع کون کبیر است، در او کون کبیر منشرح شده و این حصّه دارای یک مغز و یک قوه است، این نور که کم کم نورانیت وجود او شدت نمود جامع کون کبیر خواهد شد، و لذا هر مرتبه، قوه و مادۀ مرتبۀ فوق است تا به آخرین مرتبۀ عقلانی برسد.(53)
* * *
انطباق انسان با عالم کبیر
انسان که یک عالم صغیر است و سراسر عالم کبیر در سراسر قامت وجودیۀ اوست، به طوری که اگر این یک فرد انسان را منشرح کرده و باز نموده و بسط بدهند، کاملاً با عالم کبیر، مانند انطباق مثل بر مثل، منطبق می باشد، پس هر چه در عالم کبیر هست، در این انسان و عالم صغیر هست و این انسان هرچه می داند، آن را از مطالعۀ ذات و وجود خود می فهمد بدون اینکه به خارج و عالم کبیر راهی داشته باشد. بلی
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 74
چون آنچه در خودش است با خارج ربط دارد؛ یعنی خارج مثل اوست، لذا خارج به وسیلۀ او منکشف می شود.(54)
* * *
انسان، نسخۀ ملک و ملکوت
اعلم ان الإِنسان هو الکون الجامع لجمیع المراتب العقلیة والمثالیة والحسیة، منطوٍ فیه العوالم الغیبیة والشهادتیة وما فیها؛ کما قال الله تعالی: (وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ کُلَّها). وقال مولانا ومولی الموحدین، صلوات الله علیه:
أتزعم أنّک جرمٌ صغیر وفیک انطوی العالَمُ الاکبر
فهو مع الملک ملک، ومع الملکوت ملکوت، ومع الجبروت جبروت.
وروی عنه وعن الصادق، علیهما السلام: «اعلم ان الصورة الانسانیة هی اکبر حجج الله علی خلقه، وهی الکتاب الذی کتبه بیده وهی الهیکل الذی بناه بحکمته، وهی مجموع صورة العالمین، وهی المختصر من اللوح المحفوظ، وهی الشاهد علی کل غالب، وهی الطریق المستقیم الی کل خیر، والصراط الممدود بین الجنة والنار.»
انتهی. فهو خلیفة الله علی خلقه، مخلوق علی صورته، متصرف فی بلاده، مخلّع بخلع اسمائه وصفاته، نافذ فی خزائن ملکه وملکوته، منفوخ فیه الروح من الحضرة الالهیة، ظاهره نسخة الملک والملکوت وباطنه خزانة الحی الذی لا یموت. ولما کان جامعاً لجمیع الصور الکونیة والالهیة، کان مربّی بالاسم الاعظم المحیط بجمیع الاسماء
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 75 والصفات، الحاکم علی جمیع الرسوم والتعینات...
قال العارف الکامل کمال الدین عبد الرزاق الکاشانی فی تأویلاته: «الانسان هو الکون الجامع الحاصر لجمیع مراتب الوجود. فربُّه الذی اوجده فأفاض علیه کماله هو الذات باعتبار جمیع الاسماء بحسب البدایة، المعبّر عنه بالله ؛ ولهذا قال تعالی: (ما مَنَعَکَ أنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیّ) بالمتقابلین من اللطف والقهر والجمال والجلال الشاملین لجمیعها.» انتهی بعین الفاظه.(55)
* * *
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 76