مقاله ثانیه در مقدّمات نماز است و ذکر بعض آداب قلبیه آن و در آن چند مقصد است
مقصد اوّل در طهارت است و در آن چند فصل است
فصل چهارم در طهور است
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

فصل چهارم در طهور است

مقاله اولی‌ در آدابی که در تمام حالات نماز بلکه در تمام عبادات و مناسک ضرور است و در آن چند فصل است.

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1394

زبان اثر : فارسی

فصل چهارم در طهور است

فصل چهارم در طهور است

‏ ‏

‏     و آن یا آب است، و آن در این باب اصل است، و یا «ارض» است.‏‎ ‎‏     بدان که انسان سالک را به طریق کلّی دو طریق است برای وصول به‏‎ ‎‏مقصد اعلی و مقام قرب ربوبیّت: یکی از آن دو، که مقام اوّلیّت و اصالت‏‎ ‎‏دارد، سیر الی اللّه است به توجّه به مقام رحمت مطلقه و خصوصاً رحمت‏‎ ‎‏رحیمیّه که رحمتی است که هر موجودی را به کمال لایق خود می رساند. و از‏‎ ‎‏شعب و مظاهر رحمت رحیمیّه بعث انبیاء و رسل صلوات اللّه علیهم است که‏‎ ‎‏هادیان سُبُل و دستگیر بازماندگانند؛ بلکه در نظر اهل معرفت و اصحاب‏‎ ‎‏قلوب، دار تحقّقْ صورت رحمت الهیّه است، و خلایق دائماً مستغرق بحار‏‎ ‎‏رحمت حقّند و از آن استفاده نمی کنند. این کتاب بزرگ الهی، که از عالم‏‎ ‎‏غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده و برای استفادۀ ما مهجوران و خلاص ما‏‎ ‎‏زندانیان سجن طبیعت و مغلولان زنجیرهای پیچ در پیچ هوای نفس و آمال به‏‎ ‎‏صورت لفظ و کلام درآمده، از بزرگترین مظاهر رحمت مطلقۀ الهیّه است که‏‎ ‎‏ما کور و کرها از آن به هیچ وجه استفاده نکردیم و نمی کنیم. آن رسول ختمی و‏‎ ‎‏ولیّ مطلق گرامی که از محضر قدس ربوبی و محفل قرب و انس الهی به این‏‎ ‎‏سر منزل غربت و وحشت قدم رنجه فرموده و گرفتار معاشرت و مراودت با‏‎ ‎‏ابوجهل ها و بدتر از آنها گردیده و نالۀ ‏لَیُغٰانُ عَلٰی قَلْبی‎[1]‎‏اش دل اهل معرفت و‏‎ ‎‏ولایت را محترق کرده و می کند، رحمت واسعه و کرامت مطلقۀ الهیّه است‏‎ ‎‏که آمدن در این کلبه اش برای رحمت موجودات سکنۀ عالم اسفل ادنی است‏‎ ‎‏و بیرون بردن آنها است از این دار وحشت و غربت ـ چون کبوتر مطوّقه که برای‏‎ ‎‏نجات رفقا خود را به دام بلا اندازد.‏‏1/105‏


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 66

‏سالک الی اللّه باید تطهیر با آب رحمت را صورت استفاده از رحمت‏‎ ‎‏نازلۀ الهیّه بداند و تا استفاده از رحمت برای او میسور است، قیام به امر نماید؛‏‎ ‎‏و چون دستش از آن به واسطۀ قصور ذاتی یا تقصیر کوتاه شد و فاقد آب رحمت‏‎ ‎‏شد، چاره ندارد جز توجّه به ذلّ و مسکنت و فقر و فاقۀ خود. و چون ذلّت‏‎ ‎‏عبودیّت خود را نصب العین نمود و متوجّه به اضطرار و فقر و امکان ذاتی خود‏‎ ‎‏شد و از تعزّز و غرور و خودخواهی بیرون آمد، بابی از رحمت به روی او‏‎ ‎‏گشاده گردد و ارض طبیعت مبدّل به ارض بیضاء رحمت گردد و تراب احد‏‎ ‎‏الطّهورین‏‎[2]‎‏ گردد و مورد ترّحم و تلطّ ف حق گردد. و هر چه این نظر، یعنی‏‎ ‎‏نظر به ذلّت خود، در انسان قوّت گیرد، مورد رحمت بیشتر گردد. و اگر‏‎ ‎‏بخواهد به قدم اعتماد به خود و عمل خود این راه را طیّ کند، هلاک شود؛ چه‏‎ ‎‏که ممکن است از او دستگیری نشود؛ چون طفلی که تا خود به جسارت راه‏‎ ‎‏رود و به قدم خود مغرور شود و به قوّت خود اعتماد کند، مورد عنایت پدر نشود‏‎ ‎‏و او را به خود واگذار کند. و چون اضطرار و عجز خود را به پیشگاه پدر مهربان‏‎ ‎‏عرضه دارد و از اعتماد به خود و قوّت خود یکسره خارج شود، مورد عنایت پدر‏‎ ‎‏گردد و او را دستگیری کند، بلکه او را در آغوش کشد و با قدم خود او را راه‏‎ ‎‏برد. پس بهتر آن است که سالک الی اللّه پای سلوک خود را بشکند و از اعتماد‏‎ ‎‏به خود و ارتیاض و عمل خود یکسره برائت جوید و از خود و قدرت و قوّت خود‏‎ ‎‏فانی شود و فنا و اضطرار خود را همیشه در نظر گیرد تا مورد عنایت شود و راه‏‎ ‎‏صد ساله را با جذبۀ ربوبیّت یک شبه طیّ نماید، و لسان باطن و حالش در‏‎ ‎‏محضر قدس ربوبیّت با عجز و نیاز عرض کند: ‏اَمَّنْ یُجیبُ اْلمُضْطَرَّ اِذا دَعٰاهُ وَ‎ ‎یَکْشِفُ السُّوُء.‎[3]‎

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 67

  • ))    پاورقی 87 .1/105.    کلیله و دمنه، باب الحمامة المطوقه.
  • )) اشاره است به روایتی که مرحوم آخوند خراسانی قدّس سرّه در کفایة الاصول، ج 1، ص 130، به این صورت آورده است: قُولُه علیه السّلامُ: التُّرابُ اَحَدُ الطَهورَیْن یَکْفیکَ عَشْرَ سِنین. (خاک یکی از دو پاک کننده است و ده سال ترا بس است.)
  • )) «کیست آن که درمانده وقتی او را بخواند جواب دهد و رفع گرفتاری او نماید.» (نمل / 62)