فهرست اشعار
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1394

زبان اثر : فارسی

فهرست اشعار

‏فهرست اشعار‏

‏مادر بتها بت نفس شماست‏‎ ‎

‏[زآنکه آن بت مار و این بت اژدهاست]‏‎ ‎

‏ ‏

‏8‏

‏تو را زکنگرۀ عرش می زنند صفیر‏‎ ‎

‏ندانمت که در این دامگه چه افتاده است‏‎ ‎

‏ ‏

‏52، 88‏

‏مدعی خواست که آید به تماشاگه راز‏‎ ‎

‏دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد‏‎ ‎

‏ ‏

‏58‏

‏شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام‏‎ ‎

‏[تا نگردد زتو این دیر خراب آلوده]‏‎ ‎

‏ ‏

‏76‏

‏[پای مالنگ است و منزل بس دراز]‏‎ ‎

‏دست ما کوتاه و خرما بر نخیل‏‎ ‎

‏ ‏

‏86‏


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 414

‏پای استدلالیان چوبین بود‏‎ ‎

‏پای چوبین سخت بی تمکین بود‏‎ ‎

‏ ‏

‏94، 226‏

‏[ای که در کوچۀ معشوقۀ ما می گذری]‏‎ ‎

‏با خبر باش که سر می شکند دیوارش‏‎ ‎

‏ ‏

‏105‏

‏[به جهان خرم ازآنم که جهان خرم از اوست]‏‎ ‎

‏عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست‏‎ ‎

‏ ‏

‏109، 216‏

‏چون «ابیت عندربی» فاش شد‏‎ ‎

‏«یطعم ویسقی» پی این آش شد‏‎ ‎

‏ ‏

‏110‏

‏جان کمال است و ندای او کمال‏‎ ‎

‏مصطفی گویان «ارحنا یا بلال»‏‎ ‎

‏ ‏

‏113‏

‏[من از مفصل این باب مجملی گفتم]‏‎ ‎

‏تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل‏‎ ‎

‏ ‏

‏110‏

‏الا کل شیء ماخلا الله باطل‏‎ ‎

‏و کل نعیم لامحالة زائل‏‎ ‎

‏ ‏

‏118‏

‏در ضمیر ما نمی گنجد به غیر از دوست کس‏‎ ‎

‏هردو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس‏‎ ‎

‏ ‏

‏119‏

‏[این مدعیان در طلبش بی خبرانند]‏‎ ‎

‏آن را که خبر شد خبری باز نیامد‏‎ ‎

‏ ‏

‏168‏

‏[جایی که عقاب پر بریزد]‏‎ ‎

‏از پشۀ لاغری چه خیزد‏‎ ‎

‏ ‏

‏176‏

‏ ‏


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 415

‏و انت الکتاب المبین الذی‏‎ ‎

‏با حرفه تظهر المظهر‏‎ ‎

‏ ‏

‏209‏

‏[به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست]‏

‏عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست‏‎ ‎

‏ ‏

‏216‏

‏و ما حبّ الدیار شغفن قلبی‏‎ ‎

‏ولکن حبّ من سکن الدّیارا‏‎ ‎

‏ ‏

‏216‏

‏حیرت اندر حیرت آمد زین قصص‏‎ ‎

‏بیهشی خاصگان اندر اخص‏‎ ‎

‏ ‏

‏253‏

‏من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه‏‎ ‎

‏قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم‏‎ ‎

‏ ‏

‏253‏

‏و فی کل شیء له آیة‏‎ ‎

‏تدل علی انه واحد‏‎ ‎

‏ ‏

‏260‏

‏پس عدم گردم عدم چون ارغنون‏‎ ‎

‏گویدم انا الیه راجعون‏‎ ‎

‏ ‏

‏262‏

‏[بار دیگر از ملک قربان شوم]‏‎ ‎

‏آنچه دروهم تو ناید آن شوم‏‎ ‎

‏ ‏

‏262‏

‏مذهب عاشق زمذهبها جداست‏‎ ‎

‏[عاشقان را مذهب و ملت خداست]‏‎ ‎

‏ ‏

‏267‏

‏و اعلم بانک ماتدین تدان‏‎ ‎

‏275‏


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 416

‏و لم یبق سوی العدوان دنّاهم کمادانوا‏‎ ‎

‏275‏

‏ما عدمهاییم هستیهانما‏‎ ‎

‏تو وجود مطلق و هستی ما‏‎ ‎

‏ ‏

‏336‏

‏عنقا شکار کس نشود دام بازگیر‏‎ ‎

‏[کانجا همیشه باد به دست است دام را]‏‎ ‎

‏ ‏

‏371‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 417