مجله نوجوان 23 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 23 صفحه 29

شبستان او نرفت. اما بالاخره ، روزی سودابه ، سیاوش را با حیله و نیرنگ به شبستان برد و به او گفت : پدرت ، کاووس شاه ، دیگر پیر و ناتوان شده و ممکن است همین روزها با این دنیا خداحافظی کند و بمیرد. اگر با من پیمان ببندی که همیشه با من باشی ، من هم قول می دهم که با تو و برای تو باشم. با شنیدن سخنان سودابه ، رنگ از چهره سیاوش رفت و با خودش گفت: ای خداوند یکتا من از افسون و جادوی این زن به تو پناه می برم. نه من با پدر بی وفایی کنم نه با اهرمن آشنایی کنم ای خدا ، من هرگز به پدرم بی وفایی نمی کنم و دوست ندارم که فریب شیطان را بخورم ، اگر با این زن تندی کنم و به او خشم بگیرم ممکن است بد مرا پیش پدرم بگوید. خداوندا خودت کمکم کن! سپس رو به سودابه کرد و به او گفت : باید کمی فکر کنم. و از آنجا رفت. وقتی که سودابه دید سیاوش به خواهش او جواب درستی نداد ، روز دیگر او را نزد خودش خواند و به او گفت : چرا به حرفهای من بی توجهی می کنی؟ اگر به آنچه که می گویم تن در ندهی روزگارت را تیره و سیاه می کنم! سیاوش از سخنان بی شرمانه سودابه خشمگین شد و به او گفت : من این جور زندگی کردن را دوست ندارم و هرگز به پدرم خیانت نمی کنم. تو همسر شاهی ، برو و شرم کن که چنین گناه بزرگی را مرتکب شوی. سودابه با چنگ به سیاوش حمله کرد و لباس خودش را پاره پاره کرد و سر و صدای زیادی به راه انداخت. کاووس شاه که صدای سودابه را شنید به سمت شبستان دوید. وقتی که در را باز کرد سودابه را با لباسی پاره پاره ، در حال گریستن دید. او از دیدن این صحنه بسیار متعجب و آشفته شد و به سودابه گفت : ایجا چه خبر است؟ چه اتفاقی افتاده؟ سودابه که اوضاع را مناسب دید ، از فرصت استفاده کرد و گفت : سیاوش اینجا مرا تنها دید و خواست مرا اذیت کند و با من نامهربانی کند و از من خواست که تن به گناه دهم. کیکاووس رو به سیاوش کرد و به او گفت : چرا می خواستی چنین کاری را با من بکنی؟ سیاوش هرآنچه را که میان او و سودابه گذشته بود برای شاه تعریف کرد اما هنوز حرفش تمام نشده بود که سودابه گریه کنان گفت : دروغ می گوید ، دروغ می گوید ، او قصد خیانت به تو را داشت. آیا کاووس شاه حرف سودابه را باور می کند یا نه؟ اگر حرف سودابه را باور کند بر سرسیاوش چه خواهد آمد؟ هفته آینده ادامه ماجرا را برایتان می گویم. نوجونان دوست

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 23صفحه 29