مجله نوجوان 26 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 26 صفحه 23

شعر بهار را باور کن باز کن پنجره ها را ، که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد و بهار روی هر شاخه ، کنار هر برگ شمع روشن کرده است *** همه چلچله ها برگشتند وطراوت ار فریاد زدند کوچه یکپارچه آواز شده است و درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل بدامن کرده است. باز کن پنجره ها را ، ای دوست هیچ یادت هست که زمین را عطشی وحشی سوخت؟ برگها پژمردند؟ *** هیچ یادت هست توی تاریکی شبهای بلند سیلی سرما با تاک چه کرد؟ با سر و سینه گلهای سپید نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟ هیچ یادت هست؟ *** حالیا معجزه باران را باور کن و سخاوت را در چشم چمن زار ببین و محبت را در روح نسیم که در این کوچه تنگ با همین دست تهی روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد! *** خاک جان یافته است تو چرا سنگ شدی؟ فریدون مشیری برای دل ساده من برای دل ساده ای مثل من عشق چیزی طبیعی است طبیعی تر از آسمانی که دلگیر و دیر است طبیعی تر از تک درختی که از درک خاصیت فصلها ناگزیر است طبیعی تر از خاطر زرد و غمگین جنگل که بسیار تنهاست و از شاخه افتادن سیب بعد از رسیدن و نزدیک چون ، نسبت گریه با من در این روزگاری که تا عشق ، فرسنگها سال نوری است برای دل عاشقی مثل من عشق چیزی ضروری است مریم نوابی نژاد نوجوانان دوست

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 26صفحه 23