مجله نوجوان 34 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 34 صفحه 3

سرمقاله بخوان به نام مهربانی ها خداوند خواست که بخوانی ، آنگه گه خواندن نمی توانستی. امر خدا را گریزی جز انجام نبود. و اینچنینن سرآمد عالمان و مدرسان شدی. نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت. به غمزه مساله آموز صد مدرّس شد. به غمزه خواندن آغاز کردی؛ به نام پروردگارت که بر اریکه ای از مهربانی نشسته بود. و ما نیز با تو خواندیم به نام پروردگادت و به نام محمّد که زیباترین نامهای جهان بود. کلام تو چگونه می توانست در دل این همه تاریکی ، شکافنده باشد اگر این همه پر نور نبود. می بایست کلام تو از چشم زلال وحی سرشار باشد. جبریئل برای فرود آمدن ، کجا می توانست نازل شود - با سنگینی باری که بر چشم می کشید- اگر سینه سرشارِ از مهربانی تو نبود. *** تو خواندن آغاز کردی و پروردگادت خوب می دانست که خواندن به نام مهربانی به ما "انرلنا علیکَ القرآن لتشقی" (طه)2 خواهند انجامید و چنینن بود که که "اِلّا تکرهً لمن یخشی" را بر قلب تو نازل کرد. این مشقّت پیش از اینها برای تو رقم خورده بود ، چرا که از تو مهربانتر ، به چشم خلقت نیامده بود. و انسان ناسپاس بود ، بیش از آنکه خورشید مهربانی تو در چشمانش بتابد و تو چقدر تنها بودی اگر خداوند با تو سخن نمی گفت. *** ماگم شده بودیم و تو برسرگشتگی ما می گریستی و فریاد "امّتا ، امّتا" به گوش ما نمی رسید. ما کرشده بودیم و تو آمده بودی که چشم و گوش ما باشی. دوستمان داشتی. ما امّت تو بودیم و چه ناسپاس که در برابر مهر خورشیدی تو قطره قطره بر خاک نریختیم. *** نبودی آسمان می سوخت در تب جهان محبوس در تاریکی شب در آن مرداب ظلم و زور و تردید از آوای محمّد نور تابید محمّد کهکشان در کهکشان بود محمّد هدیه ای از آسمان بود ولی چشم خود از این نور بستند و دندان پیمبر را شکستند. نوجوان دوست

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 34صفحه 3