مجله نوجوان 34 صفحه 10

یاد دوست سرشاخه های نور قرآن در حد ما نیست ، در حد بشر نیست ، قرآن سری است بین حق و ولی الله اعظم که رسول خداست ، به تبع او نازل می شود تا می رسد به اینجایی که به صورت حروف و کتاب درمی آید. صحیفه امام؛ ج 19 ، ص 285 جویبار خاطرات در ملاقاتی که با امام داشتیم ایشان ضمن ابراز نگرانی از عدم انسجام نشریات خبری فرمودند که بولتنهای متعدد و مختلف به صورت اسراف آمیزی از طرف نهادها و ارگانهای مختلف منتشر می شود که بعضا تکراری است و دلیلی ندارد که چنین اسرافی انجام گیرد و در این رابطه فرمودند جلسه ای باحضور مسئولین نهادها و ارگانهایی که این بولتنها را منتشر می کنند تشکیل شود تااز چنین اسرافی جلوگیری به عمل آید. دکتر کمال خرازی قصه های امام نماز شب هوای نجف در تابستان خیلی گرم بود. شبها خانواده امام روی پشت بام می خوابیدند. آسمان نجف همچون نخلستانی خاموش بود و ستارگانش مانند گلهای الماس ، حلقه حلقه می درخشیدند. در نیمه های شب ، زمزمه ای نرم و دوست داشتنی شینده می شد. او شبها با زمزمه های پدر برمی خاست و به چهره مهربانی و نورانی او چشم می دوخت. زمزمه های پدر همچون زمزمه لطیف آب ، شنیدنی بود. پدر ، قبل از نماز ، عطر مخصوص خود را به پیراهنش می زد؛ ریش خود را شانه می کرد و روی سجاده ، رو به قبله می ایستاد. موقع خواندن قنوت نمازهایش ، در حالی که به آسمان پرستاره خیره می شد ، اشک می ریخت. گویی در آن لحظه ، نسیم از روزنه سحر ، بوی بهار می آورد. ناصر نادری نوجوانان دوست