مجله نوجوان 36 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 36 صفحه 10

یاد دوست برداشتهای غلط از انتظار فرج برداشتهایی که از انتظار فرج شده است؛ بعضی اش را من عرض می کنم. بعضیها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد ، در حسینیه ، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان - سلام الله علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می شناختم بسیار مرد صالحی بود ، یک اسبی هم خریده بود ، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب - سلام الله علیه- بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی ازمنکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند ، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند ، نبودند. یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد ، بر ملتها چه می گذرد ، بر ملت ما چه می گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم ، ما تکلیفهای خودمان را عمل می کنیم ، دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد ، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای ، مرد می بودند که صالح بودند. یک دسته ای می گفتند که خوب ، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهی از منکر نکنیم ، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هرکاری می خواهند بکنند؛ گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود. یک دسته ای از این بالاتر بودند ، می گفتند : باید دامن زد به گناهها ، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت -سلام الله علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته ، منحرفهایی هم بودند ، اشخاص ساده لوح هم بودند ، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند. یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود ، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنهایی مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند ، مغرور بودند و به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت ، آن عَلَم ، عَلَم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه ، هر حکومتی باشد ، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هرکس علم بلند کند با علم مهدی ، به عنوان "مهدویت" بلند کند ، [باطل است.] حالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایاتی باشد ، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی ، خلاف ضرورت اسلام ، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید ، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چی می آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند ، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم ، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه می کنند؟حضرت می آیند، می خواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد ، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رای این جمعیت ، که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان ، این است که ما باید بنشینیم ، دعا کنیم به ... امریکا ... و اذنابشان.... و امثال اینها تا اینکه عالم را پرکنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند ، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت می خواهند همین را بَرش دارند. ما اگر دستمان می رسید ، قدرت داشتیم ، باید بریم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست ، منتها ما نمی توانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر می کند از عدالت؛ نه شما دست بردارید. از تکلیفتان ، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید. ما تکلیف داریم که ، اینی که می گوید حکومت لازم نیست ، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در مملکتی نباشد ، نظام در یک مملکتی نباشد ، آن طور فساد پر می کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنی می گوید حکومت نباشد ، معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکشند؛ همه به هم ظلم بکنند برای اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. این یک آدم عاقل ، یک آدم اگر سفیه نباشد ، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم ، آنها بیایند هرکاری می خواهند انجام بدهند ، این باید خیلی آدم نفهمی باشد! اما مسئله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طوری که تزریق کرده بودند به ملتها ، به مسلمین ، به دیگر اقشار جمعیتهای دنیا که سیاست کار شماها نیست ، بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است ، بدهید به دست امپراتورها. خوب ، آنها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت به دست ظلمه ، دست آمریکا ، دست شوروی ، دست امثال اینها و آنهایی که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز مسلمانها را ببرند ، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد ، این حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده ، این اشخاص غافل را بازی دادند و گفتند : شما کار به سیاست نداشته باشید ، حکومت مال ما، شما هم بروید توی مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟ اینهایی که می گویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتی ، خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمی فهمند چی دارند می گویند. اینها تزریق کرده اند بهشان که این حرفها را بزنند. نمی دانند دارند چی چی می گویند. حکومت نبودن ، یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند ، بکشند هم را ، بزنند هم را ، از هم بیم ببرند ، برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند ، همه را به دیوار می زدیم؛ برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نبایدکرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست . و این نفهمها نمی دانند چی می گویند ، هر حکومتی باشد حکومت [باطل] است!... اینها یک چیزهایی است که اگر دست سیاست در کار نبود ، ابلهانه بود ، لکن آنها می فهمند دارند چی می کنند. آنها می خواهند ما را کنار بزنند. صحیفه امام؛ ج 21، ص 13 نوجوانان دوست

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 36صفحه 10