مجله نوجوان 36 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 36 صفحه 17

سوژه طلایی آسمانی می گردند تا آنجا شرح دل پاک کنند و با مولای خویش راز و نیاز. و مسجد مقدس جمکران را یافته اند مکانی که انسان در آنجا از همه ماسوا ، سواست مهمانان مسجد مولا را که می بینی درمی یابی که هم زبان و همدم ، اسم مولا را بر لب دارند و چون رشته شمعی به این جا جمع گشته اند و دل سوخته و عاشقانه مولای خویش را می خوانند به چهره هاشان که می نگری می یابی که دلهاشان پر از فریاد ، ناله و راز و نیاز است و ظاهرشان خالی از جوش با زبان آتشین ، حکایت غفلتها و خطاهاشان را با مولای خود می گویند در مسجد مقدس جمکران ، خواسته یا ناخواسته از علائق پوچ مادی و دنیایی فرار می کنی ، می خواهی از غم زمانه برهی و در وادی وصل حق گام برداری. به داخل مسجد که می روی ، صداهای درهم نمازگزاران توام با نغمه های ملکوتی قرائت قرآن الحان موزون موذن ، صدای توسل، التماس و گریه مشام جان را به ذکر و فکر معطر می سازد. آنجاست که غربت و غریبی را بیشتر می یابی سرشار از استجابت می شوی و می یابی که دستهای بسیاری نیز لبریز از حاجتهای دنیایی و مادی نیست ، سرشار از عشق است و اخلاص بسیاری را می یابی که به مسجد آمده اند ، نه برای التماس و توبه ، بلکه دستهای سبز دعا را به آسمان بلند کرده اند و ظهور مولا را از وسعت بیکرانه عشق و با تمامی وجود می خواهند و مولا را به غم انگیزترین نغمه های تنهایی فریاد می زنند. آری ، در سرزمینی که جلوه گاه عشق و ارادت به ساحت نورانی امام حیّ ، حضرت ولی عصر(عج) بارز و آشکار است پیر و جوان ، زن و مرد در پای سجاده های نیاز ظهور مولا را می خواهند و چشمهاشان به هوای رخ زیبای آقا بارانی است. در مسجد مقدس جمکران مردمان بسیاری سرشار از عشق و هم دردی با مولای خود دردل می کنند و با تمامی وجود و عاجزانه از امام خویش می خواهند تا خواسته هاشان را اجابت کند خواسته هایی که نشان از ارادت و عشق به ساخت مقدس ائمه معصومین علیهم السلام دارد به این جا آمده اند و به یاد بیچارگان و بی پناهان عالم ، مولای خود را می خوانند. زمانی که درمیان مردم به مسجد مقام قدم می گذاری و مردم را نظاره می کنی چهره هایی را می یابی که شادمانی کامرانی از یادهاشان رفته و با محرم غمها و همدل پریشهانیهاشان نجوا می کنند. مردمانی را می بینی که آمده اند تا کلبه های تاریک ودلهاشان را بنور ولایت روشن کنند. به چشمها که می نگری ، چشم اندازهای غریب ، غربت و یتیمی را می بینی و آن زمان به این باور می رسی که بدون آقا تنهای تنهاییم. مردم به مسجد مقدس جمکران می آیند تا دلهای غمگین و غبارگرفته خود را با تجدید عهد و پیمان خود با آقا ، شستشو دهند. عهد و بیعتی را که برعهده دارند تجدید کنند و از ولایت ، روی برنگردانند و ثابت قدم و استوار در عهد و پیمان خود بمانند. از حضرت حق می خواهند تا از مدافعان و شتابندگان به ساحت کبریایی و اهورایی مولا باشند و در هر زمانی که باید در قضای حاجت مولا بکوشند و کوشا باشند. در اینجا ، دلهای آینه وار بسیاری از خدا می خواهند تا سعادت دیدار چهره درخشنده خورشید تابان امامت و ولایت روزی شان شود یک دل و یک صدا می خوانند : "اللهمَّ ارِنی الطَّلعه الرشیده و الغُرَّه الحمیده"

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 36صفحه 17