مجله نوجوان 36 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 36 صفحه 18

سوژه طلایی شایستگی دیدار امام زمان (عج) اسماعیل امینی مثل هرسال ، دو سه هفته مانده به نیمه شعبان بچه های محل جلسه تشکیل داده بودند و باز مثل هرسال حمیدرضا مدیر جلسه بود و داشت درباره ابتکارهای بچه ها اظهارنظر می کرد. بیشتر بچه ها دلشان می خواست که همه تجهیزات و تزئیناتی که نیمه شعبان سال گذشته در محله های مختلف شهر دیده بودند تهیه کنند و محله خودشان را چنان تزیین کنند که در تمام شهر بی نظیر باشد. حمیدرضا بچه ها را ساکت کرد و گفت : ببینید دوستان! ما که دیگر بچه نیستیم بیشترمان شاگرد دبیرستانی هستیم بنابراین باید عاقلانه و مسئولانه فکر کنیم و حرف بزنیم. اصغر که پسرخاله حمیدرضا بود حرفش را قطع کرد و گفت : حمیدآقا لطفا خالی بندی مدیریتی نکن که اصلا بهت نمی آد! بچه ها زدند زیر خنده حمیدرضا هم خنده اش گرفته بود ، خنده ها که تمام شد حمیدرضا گفت : اصغرجان این حرفها خالی بندی مدیریتی نیست اتفاقا حرفهای شماها بیشتر خالی بندی است. اگر ما بخواهیم این مجله را آن طور که شما پیشنهاد می کنید تزیین کنیم باید به اندازه تمام محله های شهر بودجه و امکانات داشته باشیم ، صدها نفر نیروی کمکی و متخصص لازم است و از همه مهم تر این که این محله کوچک مگر چند تا کوچه و خیابان و میدان دارد که بتوانیم همه پیشنهادهای شما را در آن پیاده کنیم؟ حالا بحث بچه ها داغ داغ شده بود. یک می گفت عموی من می تواند از مراکز فرهنگی کمک بگیرد یکی می گفت من هنرستانی هستم و کارهای مربوط به برق و سیم کشی را انجام می دهم و دیگری معتقد بود که بهتر است از بانک وام بگیریم و برای خرید تجهیزات ، هزینه کنیم. همه مشغول جر و بحث بودند که ناگهان حمیدرضا از جایش بلند شد. بچه ها خیال می کردند که ناراحت شده و می خواهد جلسه را ترک کند. اما وقتی حمیدرضا لبخندی زد و گفت : سلام آقای نویدی! بچه ها متوجه شدند که قضیه از چه قرار است. آقای نویدی معلم قرآن بود و در مسجد محل کلاس قرائت و تجوید داشت. حمیدرضا از دیدن معلم قرآن خوشحال شد چون می دانست که بچه ها در حضور آقای نویدی جدی تر خواهند شد اما از طرفی هم کمی خجالت می کشید چون همین دیروز که بعد از کلاس قرآن با آقای نویدی درباره نیمه شعبان صحبت کرده بود آقای نویدی گفته بود که انتظار موعود فقط روز نیمه شعبان و تزیین و خیابان نیست. حالا اگر او را در حال اداره جلسه و آن جرو بحثهای مربوط به تزیین محل می دید خیلی بد می شد. آقای نویدی با بچه ها احوالپرسی کرد و وارد جمع شد ، حمیدرضا وقتی متوجه شد که آقای نویدی با شور و شوق درباره تزیین محله بحث می کند و پیشنهادهای بچه ها را با راهنماییهای خود کامل می کند خیلی تعجب کرد چون خیال می کرد که او خیلی اهل این کارها نباشد و علاقه اش به جلسات درس و سخنرانی بیشتر باشد. بالاخره طاقت نیاورد و از معلم قرآن پرسید : آقای نویدی مگر شما نمی گفتید که انتظار آقا امام زمان(عج) یکی از زیباترین مراسم ما شیعیان است. ما با این مراسم باشکوه نشان می دهیم که انتظار ظهر امام زمان همیشه در دل و جان ما زنده است و ما حضور ایشان را در این جهان و در میان خود حس می کنیم و گرامی می داریم. من اگر از شما نوجوانان خواستم که در این باره فکر کنید منظورم این بود که موضوع انتظار ظهور فقط مربوط به این روزها نیست بلکه همه

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 36صفحه 18