مجله نوجوان 52 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 52 صفحه 34

آسمانی ها تقدیر که از راه برسد آن روز گروهی از دوستداران امام باقر علیه السّلام به منزل ایشان آمدند و دانستند که یکی از اطفال آن حضرت بیمار است و نزدیکان در تدبیر و معالجه و پرستاری آن کودکند. دیدارکنندگان از سیمای آن حضرت آثار ناراحتی و گرفتگی آشکاری مشاهده کردند، به طوری که با هم گفتند:«اگر این کودک بهبود نیابد، می ترسیم که امام را در حالتی ببینیم که خوش نداشته باشیم!» راوی می گوید:«چند روز بعد که آن کودک از دنیا رفت و صدای نالۀ زنان بلند شد، حضرت امام باقر علیه السّلام را دیدیم که از خانه بیرون آمد در حالی که ارام و گشاده رو بود و برخلاف چند روز پیش اثری از نارضایتی بر سیمای آن حضرت آشکار نبود. یاران به آن حضرت گفتند:«فدایت شویم! روزی که کودک مریض بود ما آنقدر شما را نگران دیدیم که گمان کردیم اگر واقعه ای رخ دهد شما را طوریب پریشان خاطر ببینیم که ما هم دچار غمی بزرگ شویم امّا مروز شما را آرام می یابیم. حضرت فرمود:«فرزندان، عزیزمان مردمند، ما هم مانند مردم دوست می داریم که همواره عزیزانمان در عافیت به سر برند، این است که از بیماری ایشان نگران می شویم و در کارشان تدبیر می کنیم. ولی وقتی تقدیر از راه برسد باید در برابر قضای الهی تسلیم بود و به چیزی راضی بو که او راضی بوده است . ما همه از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم. بعد از مصیبت جزع و فزع چه حاصلی دارد؟» آیه های عاشقانه! گلهایی برای ما! عطارد می سوزد! مشتری به توهّم می ماند ... گورستان یخی پلوتو به دوردستها می میرد! و در بیایانهای سرخ مرّیخ هیچ عاشقانه ای نمی روید! ... اما... تنها مدار کی سیّاره است که مقصد زیباترین، وحشی ترین و بکرترین گلهای دنیا می شود! کسی از ابتدایی مبهم و دور، گلهایش را به آشیانۀ انسان می فرستد! کسی به رسم خودمان پیغام می دهد: دوستتان دارم...!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 52صفحه 34