مجله نوجوان 71 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 71 صفحه 18

روز وداع با تو آیۀ باران آمد و در خاکهای تشنه باران را نوشت راه بیدار ر هایی ، سوگواران را نوشت در شب مأیوس و تلخ و ساکت و بی انتها سرخی خورشید بر افکار یاران را نوشت سرزمین خشک و ویران و کویر تشنه را شرحی از سیمای گلهای بهاران را نوشت آب را معنی نمود و خاک را و عشق را معنی هستی به روح بی قراران را نوشت عزیز الله زیادی تربت نورانی کجا شدی که خزان شد بهار بر یاران تو ای نسیم فرح بخش صبح در باران کجا شدی که ز فیض دم مسیحاییت شفای خویش طلب می کنند بیماران از آن زمان که ترا خفت نرگس مخمور چکید شبنم حسرت ز چشم بیداران تکلمی که ندارند ، صبر ، مشتاقان تبسمی که ندارند تاب ، افکاران کجا شوند تهی از سرشک افشانی به سوگت ای همه خوبی ، ز درد سرشاران فرشتگان که مقیمند در جنان شب و روز کنند تربت نورانی تو گلباران زلال باده روحانی تو می جویند اگر شدند خُماران به کوی خمّاران هلا به حرمت خون کبوتران حرم هلا به پاس وفاداری عزاداران اگر چه قدر تو محبوب را ندانستیم به روز حشر شفاعت کن از گنهکاران عباس خوش عمل شعر سرشک رفتی و اشکی سرخ در چشمم نشاندی رفتی ولی همچون نفس در سینه ماندی رفتی ز شادیها مرا بیگانه کردی از داغ هجرانت مرا دیوانه کردی رفتی و از افروختن پروا نکردی فکر دل شب زنده دارم را نکردی رفتی و بردی با خود آرام و قرارم شعر سرشکم ، بر لب آهی سرد دارم رفتی و با خود هر چه شادی بود بردی گر در دلم از شور یادی بود بردی رفتی مرا ویرانۀ ویرانه کردی خود شمع گشتی و مرا پروانه کردی حمیدرضا شکارسری

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 71صفحه 18