مجله نوجوان 92 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 92 صفحه 31

شبگرد های دشمن ما باشند اینجا حتی از انفجار ماه تعجب نمی کنند اینجا تنها ستارگان از برج های فاصله می بینند که شب چقدر موقع منفوری است؛ اما اگر ستاره زبان می داشت که شعر ها که از بد شب می گفت گویا تر از زبان من گنگ آری ، شب موقع بدیست هر شب تمام ما با چشم های زل زده می بینیم عفریت مرگ را کابوس آشنای شب کودکان شهر هر شب لباس واقعه می پوشد . اینجا هر شام خامشانه به خود گفتیم : شاید این شام ، شام آخر ما باشد اینجا هر شام خامشانه به خود گفتیم : امشب در خانه ها ی خاکی خواب آلود جیغ کدام مادر بیدار است که در گلو نیامده می خشکد ؟ اینجا گاهی سر بریده مردی را تنها باید ز بام دور بیاریم تا در میان گور بخوابانیم یا سنگ و خاک و آهن خونین را وقتی به چنگ و ناخن خود می کنیم ، در زیر خاک گل شده می بینیم زن روی چرخ کوچک خیاطی خاموش مانده است اینجا سپور هر صبح خاکستر عزیز کسی را همراه می برد اینجا برای ماندن حتی هوا کم است اینجا خبر همیشه فراوان است ، اما من از درون سینه خبر دارم من از درون سینه مادر ار برق چشم خیس برادر اخبار دیگری به تو می گویم : اخبار بار های گل و سنگ بر قلب های کوچک در گور های تنگ از خانه ها ی خونین از قصه عروسک خون آلود از ا نفجار مغز سری کوچک بر بالشی که مملو از رؤیاست رؤیای کودکانه خون آلود از آن شب سیاه آن شب که در میان سیاهی مردی به روی جوی خیابان خم بود با چشم های سرخ و هراسان دنبال دست دیگر خود می گشت باور کنید من با دو چشم مات خود دیدم که کودکی از ترس خطر تند می دوید اما سری نداشت لختی دگر مردی خمیده پشت و شتابان سر را به ترک بند دوچرخه سوی مزار کودک خود می برد چیزی میان سینه اوبود . . . اما این شانه ها ی گرد گرفته چه ساده و چه صبور وقت وقوع فاجعه می لرزند هر چند بشکسته زانوان و کمرهاشان ایستاده اند فاتح و مغرور بی هیچ خان و مان . باری ، این حرف های داغ دلم را دیوار هم توان شنیدن نداشته ست آیا تو را توان شنیدن هست ؟ دیوار دیوار سرد و سنگی سیار آیا رواست مرده بمانی ؟ در بند آنکه زنده بمانی ؟ نه باید گلوی مادر خود را از بانگ « رود رود » بسوزانیم تا بانگ رود رود نخشکیده ست باید شهید شد

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 92صفحه 31