مجله نوجوان 108 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 108 صفحه 23

شعر غروب جمعه دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است هر جمعه راه سمت تو انگار بسته ا ست کی عید می رسد که تکانی دهم به خویش هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است از تو همیشه حرف زدن کار مشکلی است در می زنیم و خانۀ گفتار ، بسته است باید به دست شعر نمی دادم عشق را حتی زبان سادۀ اشعار بسته است وقتی غروب جمعه رسد - بی تو - آفتاب انگار بر گلوی خودش دار بسته است زنده یاد نجمه زارع نیامدی تنها دلیل شعر سرودن ! . . . نیامدی باران بغض های مطنطن . . . نیامدی می خواستی برای زمینی که مرده بود باران بیاوری و شکفتن . . . نیامدی چشم انتظار تو همۀ ماه های سال خرداد . . . تیر . . . آذر و بهمن . . . نیامدی حالا اسیر وحشت و سوگند . . . مرد وزن ای آخرین بهانۀ بودن ! . . . نیامدی باشد . . . . قبول می کنم این بار هم ، وی باور نمی کنم که تو اصلاً نمی رسی جعفر عسگری

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 108صفحه 23