مجله نوجوان 137 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 137 صفحه 4

از ورودتان به دنیای بازیگری بگویید. راستش اگر الان از من بپرسید ناهار چه خورده­ای به یادم نمی­آید اما خُب آنچه یادم باشد می­گویم. من بازیگری را از سال 1325 شروع کردم. البته دو سال قبل از آن در هنرستان گیلان آموزش دیدم، دو سه تا دختر بیشتر نبودیم، خانم «منیره تسلیمی­» مادر «سوسن تسلیمی­» همدوره­ام بود. آقای «دریابیگی­» مؤسس هنرستان و آقای «میرکیا» هم از کارگردانان هنرستان بودند. آن زمان من با آقای «رضا هوشمند» که خود از هنرمندان بودند، ازدواج کردم. کدامیک از نقشهایی را که بازی کردید بیشتر دوست دارید؟ من همۀ کارهایم را دوست دارم. خب در تئاتر و سریال بیشتر کمدی بازی می­کردم و در سینما کار جدی داشتم. در اولین کار سینمایی­ام با خانم «مهری مهرنیا» همبازی بودم که نقش «کولی» را داشتم. خیلی خوب بود در تئاتر «مشدی عباد» و «یوسف و زلیخا» هم بازی داشتم. تا چهارسال پیش هم فعال بودم که متأسفانه درسریالی که «آقای رنجبر» کارگردان بود در حالیکه یک نمای خارجی از بازی­ام مانده بود سکته کردم. آیا از بازیهایتان با پیکسوتان دیگر خاطره­ای دارید:؟ خب من با دوستان زیادی همبازی بوده­ام. متأسفانه الان ذهنم یاری نمی­کند اما چیزی که هرگز فراموش نمی­کنم این است که ما همه خیلی صمیمی بودیم و هرگز به هم حسادت نمی­کردیم. یک خاطره از بازی خودم در هنرستان گیلان دارم. آن موقع 16 ساله بودم و نقش «روزالیا» را در تئاتر«بازی شرف» به عهده داشتم؛ دختری لوس و نُنُر. وارد صحنه که شدم اولین شخصی را که دیدم معلم ریاضی­ام بود که در ردیف اول نشسته بود او خانمی بسیار بداخلاق بود. فردای روز اجرا که به مدرسه رفتم خانم معلم صدایم کرد: «پوررسول بیا پای تخته و مبحث قضیه را تعریف کن.­» گفتم: «بلد نیستیم». گفت: «چطور بلدی هر روز بروی روی صحنه و نُنُر بازی در بیاوری؟ حالا نمیتوانی درس- جواب بدهی؟ !» آن سال کم مانده بود مرا به خاطر بازی در تئاتر اخراج کنند چون می­گفتند تو اخلاق بچههای دیگر را فاسد می کنی! آیا فرزندانتان، هنر شما را دنبال کردهاند؟ پسرم که دارای تحصیلات عالیه هم هست، سالهاست که خارج از کشور زندگی می­کند، یک دخترم خانه دار است اما دختر بزرگم «فرشته» که خیلی به من رسیدگی می کند، هنرمند است. او ده سال بازیگر بوده است و الان هم در زمینۀ موسیقی فعّالیت می­کند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 137صفحه 4