مجله نوجوان 159 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 159 صفحه 11

صبح، مادر می­رفت عصر می­آمد درس می­خواندم من با چنین وضعی بد مادرم روز به روز چهره­اش می­شد زرد با خودش هر شب، او خستگی می­آورد یک شب آخر گفتم: « خسته­ای، مادر جان! بعد از این کار نکن و توی خانه بمان! بعد از این می­خواهم ول کنم مدرسه را بروم کار کنم بعد از این جای شما بُغض مادر ناگاه مثل توپی ترکید خم شد و با گریه صورتم را بوسید لحظه­ای حس کردم شده­ام مثل پدر توی گوشش گفتم: « زنده باشی، مادر!»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 159صفحه 11