مجله نوجوان 163 صفحه 27

حیم- اعصاب نورد با ما تماس گرفتید از اینکه در تمام مدت تعطیلات برای حیم- اعصاب نورد پیام تبریک و داستان شیرین­کاریها و اعصاب نوردیهایتان را ارسال می­کردید واقعاً ممنون هستیم. یکی از همکاران بنده که سال گذشته کلّی پشت سر بنده صحفه گذاشته بود، در سال جدید به دیدار بنده آمد و به دست و پایم افتاد و کلّی التماس کرد تا دروغهای او را ببخشم و من هم این کار را کردم ولی از جوانمردی به دور بود که در چایش پودر رختشویی نریزم و به پشت شلوارش آدمس خرسی نچسبانم و در کفشهایش چسب موکت نریزم و دختر گلم را نفرستم تا چهار چرخ ماشین او را پنچر کند! به هر حال ما که از سر تقصیرات او گذشتیم، خدا هم از سرتقصیراتش بگذرد. همة اینها را گفتم تا بگویم برای اینکه مشت محکمی در دهان این دوست محترم زده باشم یک دستگاه کامپیوتر قابل حمل تهیه کردم تا درتمام طول تعطیلات و سفر، ایمیلهای شما عزیزان را چک کنم. البته نامهها را بعد از بازگشت به دفتر مجلّه مطالعه کردم و فهمیدم کار همة شما درست است. فقط از کار یک نفر که خودش را ایم- اعصاب نورد معرفی کرده بود خوشم نیامد؛ ایشان پیچهای عصای پسر خالة خود را که یک پایش شکسته بود، شُل کردهاند و پسر خالة طفلکی بعد از یک زمین خوردن مفصل، دچار دست شکستگی و سر شکستگی و دماغ شکستگی هم شدهاند! یادتان باشد که یکی از اصولی که اعضای کلوپ اعصاب نوردی باید رعایت کنند، جوانمردی است. ما نباید به بیماران، پیران و کودکان کاری داشته باشیم. به طور کلی هر چه رقیب قوی­تر باشد، نوردیدن اعصاب او لذت بخش­تر است. یک ایدة علی­الحسابی علی الحساب هر روز صبح که به مدرسه می­روید روی تابلوی کلاس چه سفید، چه سیاه و چه سبز، نوروز را تبریک بگویید و با همکلاسیهای خود دیده بوسی کنید. در گوشة کلاس گلدان بگذارید و به منظور آب دادن آن یک آفتابه هم در کنار گلدان تعبیه کنید! ما به جنگ معلمها می­رویم! باز هم با ما تماس بگیرید. زیاد! Him-asabnavard@yahoo.com