چاپار خونة پانادون
ای نام تو بهترین سر آغاز
بی بی نام تو نامه کی کنم باز
گلهای بابا سلام
از اینکه برای ما نامه و ایمیل میفرستید بسیار ممنونیم.
البته قرار نیست که شما فقط برای ما شعر و مطلب و داستان و نقاشی بفرستید.
شما میتوانید در نامهها و ایمیلهایتان از مجّلة دوست خصوصاً از این آقای اعصاب نورد
بیتربیت و صفحة مزخرفش انتقاد کنید.
اگر نوههای من این صفحات را بخوانند که با چوب سیاهشان میکنم.
پس انتقادهایتان را برای ما بفرستید و جایزه بگیرید.
از من هم تعریف کنید چون نامهها به دست من میرسد و برندگان را هم خودم اعلام
میکنم.
راستی همراه نامه عکستان را هم برای ما بفرستید.
نام اثر : غورباقة گشنه
فرستنده : فریال باقری، 13 ساله
دیبا ابریشم کار، 11 ساله
فرشته یا شیطان؟
همه ساکت بودند. حتی
صدای نفس کشیدن هم
به گوش نمیرسید. همه
داشتند امتحان میدادند.
سؤال یک چه بود؟ حالا
میتوانم از نفر جلویم تقلب
کنم. سؤال یک، سؤال دوم،
ناگهان کسی به سمت راستش زد. یک فرشتة مهربان بود.
فرشته: داری دزدی میکنی . دخترک: نه کی گفته فقط دارم
راستش جواب یک سؤال را پیدا میکنم. فرشته چرا خودت
نمینویسی. دخترک: آخه چیزی نخوندم. فرشته: ولی به
این کار دزدی میگن. ناگهان کسی به سمت چپش زد.
یک شیطان بود. شیطان: فرصت را از دست نده. دخترک:
من گول تو را نمیخورم من نمیخوام در عذاب خدا یعنی
آتش ...» دخترک ورقه را به خانم معلّم داد و با دلی راضی
به خانه رفت.
آفرین دختر گلم. معلومه که علاقهای به عضویت در کلوپ
اعصاب نوردی نداری.
محدثه رضایی ـ کلاس پنجم
حکایت موش و قالب پنیر
روزی روزگاری دو موش یک قالب پنیر پیدا کردند امّا
هیچ کس به دیگری اجازة خوردن پنیر را نمیداد. آنها
میترسیدند که یکی از دیگری پنیر بیشتری بخورد. یکی
پیشنهاد کرد که بیا برویم پیش گربه او بهتر از ما بلد است
که چگونه پنیر را بین ما تقسیم کند. موش دیگر گفت: امّا
گربه دشمن ما است؟!
ولی موش دیگر گفت: دیگر قدیم نیست و گربهها موش
نمیخورند. موش دیگر قبول کرد. آن دو به پیش گربه رفتند
گربه گفت: آفرین پیش خوب کسی آمدید. بعد دو کاسه
را به هم وصل کرد و یک ترازوی کوچک درست کرد. پنیر
را به دو قسمت تقسمیم کرد و یکی را در یک طرف ترازو
دیگری در طرف دیگر. آن وزنه پایین بود، دیگری بالا. گربه
برای هموزن کردن، همه را خورد و چیزی باقی نگذاشت و
برای موشها درس خوبی شد.
البته فکر نمی کنم که این درس خیلی به دردشان بخورد
چون الان در شکم آقا گربه هستند!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 176صفحه 10