مریم شکرانی
طنز
تست استعداد
(شاخه استعداد مجری تلویزیون گری!)
صبورانه در ترافیک گیر کرده است
و...
ج- یک قصّة تابلو و ضایع در مورد
خودمان میسازیم و با آب و تاب
برای مخاطبان تعریف میکنیم مثلاً
آقا جان ما امروز داشتیم با سیروس
(سیروس کیست؟! پیدا کنید پرتقال
فروش را ) از میدان ونک میآمدیم
یهو دیدیم خانم کاندولیزا رایس با آن
چهرة ضایعشان دارند میروند در یک
کلینیک زیبایی که برای جرّاحی دماغ
توی صف زنبیل بگذارند. من میگویم
سیروس برویم جلو سلام و احوالپرسی
کنیم... سیروس میگوید: غلط کرده
است مگر کی است؟ ! آمده دماغش را
عمل کند خلاصه بینندگاه دماغهایتان
را عمل نکنید و اعتماد به نفس داشته
-
سلام حال شما؟! جیجر شما.
آقربان خنده تان بروم من
2- یکی از ابزارهای اصلی صمیمیت
پس از سلام و احوالپرسی با مخاطب
را ذکر بفرمایید؛
الف- یک لبخند ملیح و سپس
خواندن یک منظومه هفتاد من از
دیوان آشیل حماسه سرای یونانی و
سپس اشاره همکاران در اتاق فرمان
برای دیدن ادامه برنامه.
ب- همینطور یک بند و پشت سر
هم قربان صدقه ملّت برویم، قربان
آن کشاورزی که با دستهای پینه
بسته چایی مینوشد. قربان آن کودک
محترم عشایری که صبحها صورتش
را نمیشوید و همین طوری سر میز!
صبحانه میآید. قربان کارمندی که
1-یک سلام و احوالپرسی صمیمانه
با بینندگان بفرمایید:
الف-با عرض سلام و احترام به
محضر گرامی حضرات والا و درود
و صد بدرود پیشکش درگاه همایونی
مخاطبان جان
ب-سلام بینندگان عزیز که جانم
فدای شما قربان لطف و مهربانی و
صفای شما، انشاالله درد و بلای همه
شما شش دانگ بخورد در فرق سر
بنده چرا شما قدم بر روی زمین
میگذارید بیایید بر روی تخم چشم ما
قدم بگذارید.
ج- با هیجان و جیغ وسط صحنه
میپریم سپس خودمان را کف
استودیو و زمین میاندازیم و یک دور
روی زمین می غلتیم سپس میگوییم.
سلاااام!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 176صفحه 28