عبدالجبار کاکایی
مثلاً سفرنامه هند
پارۀ دوم
دو گروه شدیم برای دو منظور، گروهی
را دکتر اختر مهدی برد به دانشگاه
جی نیو، گروهی را دکتر چهندر شکر
به دانشگاه دهلی. آشنایی مختصری در
حد معارفه و طرح آرزوها و خواستهها
حاصل شد.
زبان فارسی در هند مثل زبان هندی در
ایران غریب است و پروفسورهای زبان
فارسی بعضاً نوه یا فرزند بازرگانها یا تجّار
قدیمی هستند که فارسی را نه از مدرسه
که به تربیت خانوادگی آموختهاند. در
واقع نسل جدید آموزش مصادف با
انزوای زبان فارسی و یکّه تازی انگلیسی
و ترک تازی عربی شده است.
شیشۀ ماشین مثل مونیتوری است
که به صورت زنده تصاویری را از
سطح شهر نشان میدهد. نمایش
عواطف خواهندگانِ خیابانی، گرسنگان
خوابآلودِ پیادهروها، توفان رنگهای
روشنِ روسریهای کشمیری و
لباسهای پنجابی، پوستهای تیرۀ
آفتاب خورده، ماشینهای کوچک و
نقلی، زندگیهای بیسقف و آزاد و به
قول خالق مومن رخوت : «این عادلانه
نیست».
برنامۀ دیدار روز اول تعیین شد.
قلعۀ سرخ دهلی. حوزۀ حکمران
سلاطین گورکانی که با غلبه بر
ترکهای قراختایی و هندوها قلمرو
امپراطوری وسیع بابری را بنیان نهاده
بودند. با لیاقتترینشان اکبر شاه بود و
متشرعترینشان اورنگ زیب. اورنگ
زیب کسی مثل شاه سلطان حسین
خودمان بود. دستمزد پادشاهیاش
حاصل استنساخ قرآن بود. همایون و
جهانگیر هم پُر بدک نبودند.اما اورنگ
زیب مثل اغلب شاهزادههای بیرحم،
پدر را به بند کشید و حکومت را در
دست گرفت.
ابنیۀ تاریخی هند، حاصل معماری
مغولزادههاست که رفته رفته با
معماری شکوهمند عصر صفوی آمیخته
شده است و در تاج محل نمایشی از
این آمیختگی به چشم میآید.
رد فورد یا قلعۀ سرخ با مسجد موتی
و سه عمارت سلطانی و محوطه وسیع
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 181صفحه 12