قیصر امین پور
خط خورشید
شب، شبی بیکران بود
دفتر آسمان پاره پاره
برگها زرد و تیره
فصل، فصل خزان بود
هر ستاره
حرف خط خوردهای تار
در دل صفحۀ آسمان بود
*
گرچه گاهی شهابی
مشقهای شب آسمان را
زود خط میزد و محو میشد
باز در آن هوای مه آلود
پاککنهایی از ابر تیره
خط خورشید را پاک میکرد
*
ناگهان نوری از شرق تابید
خون خورشید
آتشی در شفق زد
مردی از شرق برخاست
آسمان را ورق زد
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 181صفحه 34