مسابقۀ عکاسی به مناسبت روز پدر
از پدرتان عکس بیندازید و برای ما بفرستید. البته قرار نیست عکس
پدرتان را درحال لبخند ملیح کنار یک گلدان بفرستید. وقتیکه پدرتان
از خستگی خوابش برده است یا روی کاناپه در حال چرت زدن است
عکسش را بگیرید و برای ما بفرستید یا ایمیل کنید یا پرت کنید.
راستی فکرمیکنید پدرتان دارد چه خوابی میبیند؟حدسزدن خواب
پدرتان هم جایزه دارد.
خواجهای توانگر و متکبر از بهلول پرسید:
- جزر و مدّ دریا را سبب چه باشد؟
بهلول گفت:
- این، ماجرایی طولانی دارد.
خواجه گفت:
- ماجرا بازگو.
بهلول گفت:
در زمانهای دور، روزی عدّهای از خواجگان به کنار
دریا آمدند. آب دریا از مشاهدۀ آنان چنان وحشت
زده عقب عقب رفت که کم مانده بود خشک گردد.
از آن هنگام تا به امروز گاهگاهی میآید ببیند که
آن موجودات وحشتناک هنوز آنجا هستند یا نه؟
روزی داروغه به بهلول گفت:
- تا چند روز دیگر مرا به شهری دیگر
میفرستند.
بهلول گفت:
- این مصیبتی عظیم است.
داروغه پرسید:
- برای شما؟
بهلول گفت:
- نه برای آن شهر دیگر.
بهلول را پرسیدند:
- چون در صحرایی بر سر چشمهای
رسیم و خواهیم غسل کنیم، به کدام
سمت کنیم؟
گفت:
- به سمت جامههای خود تا دزد
نبرد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 181صفحه 32