مجله نوجوان 200 صفحه 7

کمک کنی پس اگر دیگران را دوست داشته باشی و هنگام سختیها به آنها کمک کنی، هیچ وقت در زندگی­ات غصّه­ای نخواهی داشت.» پیرزن رازی را فاش کرد و در حالی که لبخند روی لبانش نقش بسته بود چشمهایش را برای همیشه بست. دوست من! راز پری یک معجزه است که اگر این معجزه را در دست بگیری، می­توانی زندگی خوبی داشته باشی. این یک معجزۀ قابل انجام است. پس با این معجزه زندگی­ات را شیرین­ تر کن! مثبت اندیش باش یک لیوان نیمه پر را روی زمین می­گذارند و از دو نفر می­پرسند چه می­بینی؟ اوّلی می­گوید: «یک لیوان که نصف آن خالی است.» دومی جواب می­دهد: «یک لیوان که تا نیمه آب دارد.» شما با کدام یک موافقید؛ اوّلی یا دومی؟ جواب هر دو صحیح است ولی شما کدام جمله را می­پسندید که به زبان بیاورید؟ اگر شما با نظر فرد اول موافقید، سعی کنید خوشبین­تر باشید و اگر نفر دوم به نظرتان بهتر جواب داده، شما شخصی مثبت­اندیش هستید. مثبت­اندیشی یعنی اینکه به جوانب خوب و زیبای هر اتفاق توجه داشته باشیم، در حالی که در مقابل، منفی بافی یا بدبینی قرار دارد که عکس این قضیه است. البته احتیاط همیشه شرط عقل است ولی حدّی دارد و نباید مسایل با هم آمیخته شوند. در این­باره دو نکته را نباید فراموش کرد: 1- شادیهای زندگی بیشتر از سختیهای آن است. 2- هر کس هر چقدر هم که بد باشد یک خوبی دارد؛ حتی اگر آن شخص بی­ادب باشد. سعدی بزرگ می­گوید: «لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت از بی­ادبان. هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهیز کردم...» پس خوبیها را ببین و به خاطر بسپار. خوب عمل کن تا زندگی خوبی داشته باشی و در زندگی­ات موفق شوی و خلاصه اینکه به نیمۀ پر لیوان نگاه کن. تو همان چیزی هستی که فکر می­کنی... این یک قضیۀ بسیار ساده است. تو همان اندازه موفق هستی که فکر می­کنی. اگر خودت را انسان با تلاش و صبور و مقاوم در برابر مشکلات می­دانی، حتماً هستی و اگر خودت را ضعیف و شکست خورده فرض می­کنی، غیر از این نمی­تواند باشد. به این فکر کن که هر شکست، پیروزی بزرگتری را برای تو به ارمغان می­آورد. ادیسون می­گوید: «من به این فکر نمی­کنم که هزاران بار در راه رسیدن به اختراع لامپ شکست خورده­ام. من به این فکر می­کنم که هزاران راه برای روش نشدن لامپ را یاد گرفتم.» شاید بدانی که ادیسون یک دانش­آموز بسیار ضعیف بود که معلمانش حوصله­شان از دست او سر رفته بود اما او ناامید نشد و پس از طرد شدن از طرف معلم و مدرسه، در خانه ادامۀ تحصیل داد تا اینکه یکی از بزرگترین دانشمندان دنیا شد. می­بینی؟ بسیار ساده است. موفق بودن و به دام انداختن موفقیت بسیار ساده است. فقط کافی است که بخواهی و تلاش کنی. آن وقت می­توانی لذت پیروزی را زیر دندانت بچشی. ادیسون و انیشتین و بقیه هیچکدام دست و پایی اضافه­تر از ما نداشته­اند. نه معجزه­ای کرده­اند و نه از دنیای دیگری آمده بودند. فقط خود را موفق می­دانستند و برای رسیدن به موفّقیّت تلاش کردند. پس تو هم خودت را پیروز ببین و برای تکمیل کردن پیروزی­ات، تلاش کن.