سرشاخههای نور
خداوندا! تو میدانی مردم ما
مشکلات را به جان خریدهاند و از
هیچ چیزی غیر تو ترس و بیم ندارند
و تمام زجرها و دردها را تحمل
میکنند، همۀ پیروزیها را از آنِ تو
و به عنایت تو میدانند، پس ما را
به عنایت دوبارۀ خود همراهی نما
و دلهای ملت ما را به نصر و پیروزی
خود امیدوارتر ساز و رزمندگان جبهۀ
ما را به مدد غیبی و جنود مخفی خود
غالب و پیروز گردان و توان و صبر
و استقامت ما را در تحمل سختیها و
مشکلات افزون نما و نعمت رضایت
در شکست و پیروزی را به ما ارزانی
فرما و دل مردم ما را که برای دین
تو شهید و مفقود و مجروح و اسیر
دادهاند و سختی هجران عزیزان را به
عشق لقا و رضای تو تحمل کردهاند،
شادمان فرما و همۀ ما را در مسیر
بندگی خود عاشق و درد آشنا فرما و
شهیدان ما را از کوثر زلال ولایت خود
و رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و
سلم- و ائمۀ هدی- علیهم صلوات
الله سیراب نما و انقلاب اسلامی ما
را به انقلاب مصلح کل متصل فرما.
«انّک ولیّ النعم»
از کتاب نیایشهای حضرت
امام خمینی (س)
جویبار خاطرات
* شبی که قرار بود فردایش امام
از بغداد به پاریس بروند، در هتل
دارالسلام بغداد اقامت داشتیم. هتل
بسیار عالی و مجلل بود. هنگام شام،
دوستان ما مسؤول هتل را برای شام صدا
کردند. او هم با اشتیاق دوید و معلوم
بود که مایل است ببیند این شخصیتی
که عراقیها این همه در مراقبت از
او اهتمام دارند و دقیقاً از او مراقبت
میکنند، شام چه میل میکند. از امام
پرسید شام چه میل دارید؟ فرمودند:
«مختصر نان، یک ظرف ماست،
کشمش هم همراهم هست، همین کافی
است، دیگر چیزی نمیخواهم.» باور
کنید، آن مرد از شنیدن این سخنان
داشت دیوانه میشد که یک شخصیت
جهانی که دولت عراق را این طور به
وحشت انداخته شام فقط نان و ماست
و کشمش بخورد.
*امام در ایام تبعیدشان در ترکیه،
از غذاهای آنجا پرهیز میکردند. این
امر به چند عامل بستگی داشت. یکی
رعایت مسایل بهداشتی بود و امام
به هر حال احتیاط میکردند که هر
غذایی را نخورند. علاوه بر این، امام در
مصرف برخی از غذاها پرهیز داشتند.
با این حال از فروتنی و تواضعی که بر
وجود ایشان حاکم بود، به کسی دستور
یا سفارش غذای دیگری را نمیدادند.
در نتیجه با اندک غذایی که برایشان
تدارک شده بود، میساختند. مثلاً با
نان و پیاز سر میکردند، بدون اینکه
کسی بفهمد.
حجت الاسلام و المسلمین سید
محمود دعایی
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 200صفحه 11