مجله نوجوان 220 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 220 صفحه 9

آنها به خاطر استعداد خارق العاده ای که در تحصیل از خود نشان می دهند، در تمام میهمانیها و گردشها و تفریحات مجبور می شوند اشکال درسی کل بچه های فامیل را از مهدکودک تا دکترا حل و رفع بکنند و در موقع غیر میهمانی هم به بچه های همسایه و محله سرویس بدهند. موقع کنکور وضع نوابغ داغان تر از همه است چون مجبورند درسها را ده هزار بار با کل دوستان و فامیل و هم کلاسیها مرور کنند تا آن عزیزان آرزو به دل دانشگاه- زبانش لال- سر بر بالین خاک نگمارند! در دانشگاه مجبور است روی پایان نامه همه بچه ها کار کند، در کارها و تحقیقات گروهی همه روی تواناییها و استعدادات او حساب ویژه ای باز می کنند و با خیال راحت کل کار گروهی را به او می سپارند و دنبال زندگی شان می روند. در زمان فارغ التحصیلی، عده زیادی جلوی در دانشگاه دسته گل به دست ایستاده اند تا او را به خانه هایشان ببرند و از تواناییها و حاصل سالها تحصیلش استفاده کنند اما قبل از اینکه پرر...، ببخشید، سوء استفاده گران موفق بشوند، از سازمان نظام وظیفه دنبالش می فرستند و دستش را می گیرند و به سربازی می برند. در سربازی آمار هنرهای وی گرفته می شود و از بقالی پادگان و نوازندگی در گروه سرود نظامی بگیر تا اسباب کشی و نظافت دستشویی به وی محول می شود. او در سربازی درس عبرت کلیه سربازان می شود تا خود را یک بی عرضه به تمام معنا جا بزنند و خیال مبارک خویشتن را راحت بفرمایند. بعد از سربازی نوبت به محیط کار است؛ به زودی استعداد از سلولهای این موجود شریف و زحمتکش، آن هم در محیط جدید، فوران می کند و همه متوجه می شوند که با یک نابغه طرف هستند. در محیط کار، او را در کنار سایر همکاران می بینید که با توان ششصد اسب بخار در ثانیه کار می کند و همکاران گیم بازی می کنند و یا از سر اوقات فراغت زیاد گلوله های کاغذی شده به مخ هم شلیک می کنند. سیل جمعیت ارباب رجوع نا امید از سایر کارمندان است که روی سر ایشان خراب می شوند و سرانجام جسد ایشان از محیط کار، بازنشسته شده و تا در منزل حمل می شود اما دیری نمی پاید که بعد از بازنشستگی به دلیل همان تواناییها و استعدادات دردسرآفرین دوباره به زور دعوت به کار می شود. در محیط خانواده همسر و فرزندان نیز از تواناییهای بالای این موجود گرامی نهایت بهره برداری را می کنند و به خاطر نعمت وجود ایشان زحمت آموختن نحوه بستن پیچ را هم به خود نداده و کلیه امور را با فراغت بال و آسودگی خیال به ایشان می سپارند و به دنبال زندگی خود می روند. او متأسفانه به صورت ناخودآگاه تا سنین بالاتر هم تواناییها و قابلیتهای خاص خود را نشان داده و متهم به اداره و سرپرستی خانواده های فرزندان، نوه، نتیجه و شش نسل بعد از خود می شود. و سرانجام با دعاهای خیرخواهانه و دلسوزانه، مرغان آسمان دفتر زندگی ایشان را می گیرند و می بندند و او را به استراحت ابدی اعزام می فرمایند. خلاصه هر آدمی را دیدید که پیچ و مهره هایش شل شده و سیم فنرش از سر و کله و پوست بدنش بیرون زده است و به زور چسبیدن به نرده ها و دیوارها راه می رود ، بدانید که او یک نابغه است. دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 8 پیاپی 220 / 16 خرداد 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 220صفحه 9