مجله نوجوان 44 صفحه 25
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 44 صفحه 25

اکنون بشتاب و هر آن کار که رستم گفته است بکن. منیژه نیز به پا خاست و هیزمی گرد آ ورد و آتشی فراوان بر پا کرد. چون شب فرا رسید، رستم جامه اش را عوض کرد و لباس رزم پوشید تا به سراغ بیژن برود. تهمتن بپوشید رومی زره بر افکند بند زره را گره بشد پیش دادار خورشید و ماه نیایش بدو کرد و پشت و پناه همی گفت چشم بدان کور باد بدین کار بیژن مرا زور باد آنگاه به هفت تن از پهلوانانش دستور داد تا اسبانشان را زین کنند و آماده نبرد شوند. از دور شعله های آتشی که منیژه افروخته بود دیده می شد. رستم و پهلوانانش شعله های آتش را نشانه گرفتند و به سمت چاهی که بیژن در آن گرفتار بود تاختند. وقتی که بر سر آن چاه رسیدند سنگی را بر دهانه آن چاه دیدند، فهمیدند که آن سنگ از آن اکوان دیو است. جهان پهلوان به آن هفت پهلوان گفت: این سنگ بزرگ را از چاه بردارید تا بیژن را بیرون بکشم. هفت پهلوان هر چه تلاش کردند نتوانستند آن سنگ را جابه جا کنند. رستم که دید این کار از عهده آن هفت تن بر نیامد، از یزدان پاک یاری خواستو سپس آن سنگ کوه پیکر را با یک دست جا به جا کرد. آنگاه با کمندش بیژن را از چاه بیرون کشید و غل و زنجیر از دست و پایش گشود و تنش را در آب شست و جامه نو به او پوشاند. سپس به او گفت: تو در مدتی که در چاه اسیر بودی رنج فراوان دیده ای و سختیهای زیادی را تحمل کرده ای، اکنون تو با منیژه به ایران برو تا من و سپاهیانم دمار از روزگار افراسیاب در آوریم. که من امسب از کین افراسیاب نه آرام گیرم نه خورد و نه خواب یکی کار سازم کنون بر درش که فردا بخندد برو لشگرش کنم خواب نوشین برو بر تباه سرش را ببرم برم نزد شاه تو رو با منیژه که من رستخیز ز توران بر آرم به شمشیر تیز بسی رنج یدید تو از بند و چاه نبایدت بودن بدین رزمگاه بیژن که از افراسیاب ستم فراوان دیده بود به رستم گفت: همانا تو دانی که من بیژنم سرانرا سر از تن هم بر کنم من از رنج و سختی زندان خسته نیستم و با تو به جنگ افراسیاب خواهم آمد و دمار از روزگار آن بد گوهر در می آورم. اگر رستم بر افراسیاب بتازد چه خود کرد؟ آیا افراسیباب در مقابل بیژن، رستم و دیگر پهلوانان ایرانی تاب می آورد؟ ادامه دارد....

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 44صفحه 25