مجله نوجوان 09 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 09 صفحه 9

داستان زهرا صفایی زاده اشتباه ب) راههای جدید علمی: 1) تمام وسایل و ابزار سرگرمی­اش را از جمله تلویزیون، کامپیوتر، تلفن و نیز دوستانی را که با آنها ارتباط دارد، درکیسهای ریخته، همه را یک جا آتش بزنید و بگویید: «اِ...زرنگی» 2) به زور اسلحه یا کفگیر مجبورش کنید تا مشق­هایش را بنویسد، آن گاه هم را پاره کرده و یا تهدید از او بخواهید که دوباره بنویسد و بگویید: «اِ...زرنگی» 3) میان دوستانش شایعه بیاندازید که وبا دارد و بیماری­اش از طریق تلفن هم منتقل می­شود، آن وقت هیچ کس حاضر نمی شود تا تکالیفش را به او بدهد و او رونویسی کند و از همه بخواهید به او از راه دور بگویند: « اِ...زرنگی» 4) با همکاری مدرسه، زنگهای تفریح و هنر و فارسی، او را بیهوش کنید و به معلم ریاضی و علوم بسپارید تا حسابی به خاطر ننوشتن تکلیف کتکش بزنند و چیزی نگویند. 5) به او بگویید که در صورت انجام تکالیف درخانه، برایش بازی کامپیوتری جدید و یا یک وسیله سرگرم کننده می خرید، آن وقت پس از انجام تکالیف به قول خودتان عمل نکرده، بگویید: «اِ...زرنگی» 6) اگر آدم شد و تکالیفش را انجام داد، صبح زود تکالیفش را پاره کنید تا حالش در مدرسه گرفته شود و بگویید: «اِ...زرنگی» تذکر: 1) در تمام طول درمان مواظب جان دوستان بیمار باشید. 2) می توانید به جای همه این کارها و صرف انرژی و پول از او صادقانه بخواهد که تکالیفش را در مدرسه انجام ندهد. پروفسور شیمپال مرد نفس نفس می­زند. روبروی جنازه غرق در خون نشسته است. دستهایش کمی می­لرزد. با احتیاط دستمالی روی گوشی تلفن میاندازد. همه اثر انگشتها را پاک کرده. تلفن را با دستمال برمی­دارد و با نوک چاقو شماره گیری می­کند. آهسته حرف می­زند. صدایش لرزش دارد. کسی گوشی را برمی­دارد. مرد بی­مقدمه می­گوید: «قربان کار تمام شد. جنازه رو تیکه تیکه کردم. ریختم توی گونی؛ تمام اثر انگشتها رو هم پاک کردم. همه پولها رو هم برداشتم... صدای پشت تلفن گفت: «اشتباه گرفتید. مرد هول شد. دستپاچه گفت: «شما؟» صدای پشت گوشی گفت: «رئیس کلانتری نزدیک محل جنایت شما...»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 09صفحه 9